دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Site Selection Appropriate Zones for Sport Tourism in Mountain Areas
A Case Study: Karaj-Chalous Roadمکانیابی پهنههای مناسب برای گردشگری ورزشی در کوهستان (مطالعۀ موردی: جادۀ کرجـ چالوس)3313445574510.22059/jne.2015.55745FAلیلاآخوندیکارشناسی ارشد مدیریت محیط زیست، دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهرانافشیندانه کاردانشیار گروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0002-1392-8778رضاارجمندیاستادیار دانشکدۀ محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهرانحسینشعبانعلی فمیدانشیار دانشکدۀ اقتصاد وتوسعۀ کشاورزی، دانشگاه تهرانJournal Article20130918The Mountains as the other Natural Environment are the main purposes for nature based tourism such as sport tourism and have a finite capacity for recreation development which differs from one place to another and naturally causes different type of tourism’s development. Therefore land Suitability is very important before Tourism planning. Some charactristics like geomorphological, biological and unique natural landscapes make Karaj-Callous road as one of the most popularity tourism region in Iran and study about it ’s capacity and limitation and do planning could cause sustainable tourism. In this regard current research with the goal introducing the best place for development Nature-based Tourism activities in mountain ecosystem, using Spatial Multi Criteria Evaluation and prepare criteria for some sport activities including Mountaineering, Rock climbing, Trekking, Slope walking, Mountain biking, Horse riding and Canyoneering.
In order to illustrating the relationship between the objectives and criteria, a Hierarchy structure defined. The criteria weighted by the Analytical Hierarchy Process and Expert Choice software, maps of each criterion combined together by Weighted Linear Combination in GIS for provide suitable places for tourism activities. Criteria was includin geomorphological caractristics (soil, rock features and topography). Results show about 58% of study area has capability for development a variety sport tourism activities in mountain.
کوهها مانند دیگر محیطهای طبیعی، از مقاصد اصلی انواع گردشگری متکی به طبیعت ازجمله گردشگری ورزشی هستند که توان متناهی برای این منظور دارند و این توانایی از نقطهای به نقطۀ دیگر متفاوت است و بهتبع آن نوع و میزان این گونه از توسعه در مناطق مختلف، متناسب با توان تفاوت دارد. از اینرو ضروری است قبل از برنامهریزی به این منظور، به ارزیابی تناسب سرزمین پرداخت. جادۀ کرجـ چالوس با داشتن شرایطی همچون ویژگیهای ژئومورفولوژیک، زیستی و مناظر طبیعی کمنظیر یکی از مناطق پرطرفدار گردشگری کشور بهشمار میرود که مطالعه و شناسایی قابلیتها، پتانسیلها و محدودیتهای گردشگری آن و برنامهریزی لازم در این خصوص، میتواند موجبات توسعۀ پایدار گردشگری در منطقه را فراهم آورد. به همین منظور در پژوهش حاضر با هدف معرفی مناسبترین مکان توسعۀ فعالیتهای طبیعتگردی، اقدام به پهنهبندی این محور با استفاده از روش ارزیابی چندمعیارۀ مکانی و تدوین معیارهای زیستمحیطی برای گروهی از فعالیتهای ورزشی شامل کوهنوردی، صخرهنوردی، کوهپیمایی، دامنهنوردی، دوچرخهسواری در کوهستان، اسبسواری و درهنوردی شد.
بهمنظور تبیین ارتباط بین اهداف و معیارها یک ساختار سلسلهمراتبی تعریف شد. معیارها با استفاده از روش سلسلهمراتبی و کاربرد نرمافزار Expert Choice وزندهی شد. پس از تهیۀ نقشۀ معیارها، تلفیق لایههای اطلاعاتی با ترکیب خطی وزندار در محیط سامانۀ اطلاعات جغرافیایی انجام و مکانهای نهایی مناسب برای توسعۀ فعالیتهای مطالعهشده استخراج شد. معیارهای تدوینشده شامل ویژگیهای زمین (خاک، سنگ بستر و ناهمواریها) بود. براساس نتایج این پژوهش، 58 درصد از منطقه قابلیت توسعۀ فعالیتهای گردشگری ورزشی در کوهستان را دارد.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Determination of heavy metals concentration in muscle tissue of Cryfish (Astacus leptodactylus)تعیین غلظت فلزات سنگین در بافت عضلۀ خرچنگ دراز آب شیرین (Astacus leptodactylus)3453515574610.22059/jne.2015.55746FAزهرهاحمدی کردستانیدانشگاه تهران، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیستامیرحسینحمیدیان- استادیار دانشگاه تهران، دکترای مهندسی محیطزیست-سید ولیحسینی- دانشگاه تهران، دکترای مهندسی شیلاتسهراباشرفی- دانشگاه تهران، دکترای مهندسی محیط زیستJournal Article20130520: Heavy metals are chemical pollutants characterized by their toxicity, stability, bioaccumulation and biomagnification. They might accumulate in aquatic organisms, transfer through food chain and enter into human body. Therefore, the study of their accumulation in the edible aquatic species has been a very important part of ecological and monitoring investigations. <em>Astacus leptodactylus</em> is a benthic species, which is sedentary and omnivores, and is recently becoming one of the food sources in Iran. Samples were randomly purchased from the Tehran market. Their length, weight and sex were determined. The concentrations of lead, chromium, copper and zinc in muscle tissues were obtained using wet digestion and atomic absorption spectroscopy (Perkin Elmer, USA). Results were analyzed using the statistical software SPSS 19. No correlation was found between weight and length with the metal concentrations. There was also no correlation between sex and the concentration of toxic elements; however sex found to have significant correlation with the concentration of essential elements. There was significant differences between concentration of metal; and the pattern of accumulation of the metals was Zn > Cu > Cr ≥ Pb. Comparison of the metal concentrations with standard values indicated that copper and zinc concentrations are lower than concentrations allowed by WHO and ANHMRC, while lead concentration was around the allowed levels. Because of very low consumption of this aquatic organism in Iran and a decrease observed in the concentrations of toxic metals after cooking, the consumption of this seafood is not harmful to human health. However, it is necessary to take safety precautions, so that the concentrations of the metals do not increase in aquatic ecosystems and in turn in seafood. <br /> فلزات سنگین آلایندههای شیمیاییاند که بهدلیل سمی بودن، پایداری، تجمع زیستی و بزرگنمایی زیستی همواره مورد توجه بودهاند. این آلایندهها در بدن آبزیان تجمع مییابند و سپس از طریق زنجیرۀ غذایی به بدن انسان منتقل میشوند. به همین دلیل در مطالعات بومشناختی، تجمع آنها، بهخصوص در گونههای آبزی خوراکی، پارامتری مهم بهشمار میرود و پایش میشود. گونۀ مورد مطالعه خرچنگ دراز آب شیرین (<em>Astacus</em><em>leptodactylus</em>) است. موجودی کفزی، کمتحرک، و همهچیزخوار که بهتازگی برای تغذیه در ایران مورد توجه قرار گرفته است. نمونهها از بازار تهران بهصورت تصادفی خریداری شد. طول، وزن و جنسیت آنها تعیین شد. سپس دادههای مربوط به غلظت فلزات سرب، کروم، مس و روی در بافت عضله با استفاده از روش هضم تر و دستگاه جذب اتمی مدل (Perkin Elmer, USA) بهدست آمد. نتایج حاصل با استفاده از نرمافزار آماری SPSS 19 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین وزن و طول با غلظت فلزات هیچگونه همبستگی وجود ندارد. در مورد جنسیت نیز عناصر سمی با جنس همبسته نبودند، اما عناصر مغذی با جنسیت همبستگی داشتند. بین غلظت فلزات اختلاف معناداری دیده شد و الگوی تجمع فلزات بهصورت روی> مس> کروم≥ سرب بود. مقایسۀ مقادیر فلزات با استانداردها نشان داد که غلظت مس و روی بهوضوح از مقادیر استانداردهای WHO و ANHMRC کمتر است، اما در مورد عنصر سرب غلظت در حد استانداردهای اعلامشده بود. ازآنجاکه میزان مصرف این آبزی در بین ایرانیان بالا نیست و غلظت عناصر سمی با پخت و پز کاهش مییابد، مصرف آن با مقادیر تجمع فعلی فلزات برای سلامتی انسان مضر نیست، هرچند باید اقدامات احتیاطی لازم انجام شود تا در آینده تجمع این آلایندهها در اکوسیستم آبی و در پی آن در غذاهای دریایی افزایش نیابد.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Effects of edge on the bird richness and abundance in Khoshkedaran Natural Monument, northern Iranبررسی تأثیر حاشیه بر غنا و فراوانی جامعۀ پرندگان در اثر طبیعی ملی خشکهداران3533615574710.22059/jne.2015.55747FAمونااسماعیل پوردانشجوی کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمدکابلیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-9203-2346محمودکرمیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانافشینعلیزاده شعبانیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانآزیتافراشیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20130728Increasing patch edges in natural habitats, as a result of habitat fragmentation, are a major threat for wildlife populations, especially avifaunal communities. Habitat edges provide different conditions compared to the core area which can directly or indirectly cause changes in species number, population and composition. This fact will demand a dissimilar management strategy. This study was conducted with the aim to investigate the edge effect on avifaunal richness and abundance in Khoshkeh-Daran natural monument. Bird records took place using point sampling method with infinite radius. Bird observation was recorded in mid spring 2009 daily from dawn till 9:30 am and was stopped during bad weather conditions. Vegetation cover was recorded in each 1000 m<sup>2</sup> plot with a radius of 17.85 meters from the center where the observer was located. To study the significance of difference, between abundance and richness of avifauna among the edge and core of the patch, analysis of variance was applied. We used Canonical Correspondence Analysis to help us understand the relationship between bird communities and habitat variables. Results show a significant difference in abundance and richness along different distance from the center of the patch decreasing toward the edge. Trees and shrubs density, snags, safer environment and the presence of permanent lagoons (which will cause in tree falls) in core of the patch can be considered as reasons for these differencesایجاد حاشیه در زیستگاههای طبیعی ناشی از تکهتکه شدگی، یک تهدید جدی برای جمعیتهای حیاتوحش، بهویژه پرندگان، است. حاشیه سبب ایجاد شرایط متفاوتی نسبت به درون زیستگاهها شده است و بهطور مستقیم و غیرمستقیم در تعداد گونهها، فراوانی جمعیت آنها و ترکیب گونهها تأثیر میگذارد. بنابراین، مدیریت این دسته از مناطق نیازمند اقداماتی متفاوت خواهد بود. این مطالعه با هدف بررسی اثر حاشیه بر غنا و فراوانی پرندگان در جنگل اثر طبیعی ملی خشکهداران انجام گرفت. برای ثبت گونههای پرندگان و فراوانی آنها از روش سرشماری نقطهای با شعاع نامحدود استفاده شد. مشاهده و ثبت پرندگان در اواسط فصل بهار 1388 هر روز از طلوع خورشید حدود ساعت 5 صبح تا 9:30 صبح ادامه یافت و در شرایط آب و هوایی نامساعد و دید محدود متوقف شد. برای مطالعۀ پوشش گیاهی در هر پلات دایرهای 1000 مترمربعی (به شعاع 85/17 متر) در نظر گرفته شد. همچنین برای تعیین تفاوت یا عدم تفاوت معنادار در غنا و فراوانی گونههای پرنده در فواصل مختلف از حاشیه تا مرکز جنگل از تجزیۀ واریانس استفاده شد. بهمنظور بررسی ارتباط بین الگوی پراکنش جامعۀ پرندگان در این ناحیه با متغیرهای زیستگاهی روش تجزیۀ تشابهات کانونیک استفاده شد. نتایج نشان داد اختلاف معناداری در غنای گونهای و فراوانی پرندگان در فواصل مختلف از حاشیه تا مرکز جنگل وجود دارد و در حاشیه این مقادیر کمتر از مرکز است. از عوامل مؤثر بر تفاوت غنا و فراوانی پرندگان میزان تراکم درختان، تعداد درخت خشک سرپا، میزان پوشش بوتهای در زیر اشکوب، امنیت بیشتر و همچنین ماندابهای دائمی در بخشهای داخلی جنگل (ناشی از سرریز آب اراضی کشاورزی پیرامون و به تبع آن سستشدن ریشۀ درختان و دارافتادگی فراوان و وفور خشکهدارها) شناسایی شد.
دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Concentrations of petroleum hydrocarbons at different depths of soil following phytoremediationبررسی تغییرات غلظت هیدروکربنهای نفتی در اعماق مختلف خاک آلوده بعد از فرایند گیاه پالایی3633725574810.22059/jne.2015.55748FAفریداایرجی آسیابادیدکتری علوم محیط زیست، گروه محیط زیست، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)سید احمدمیرباقریاستاد تمام، دکتری مهندسی عمران، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسیپیامنجفیدانشیار، دکتری آبیاری و زهکشی، گروه مهندسی آب، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)فرامرزمعطراستاد تمام، دکتری شیمی، گروه محیط زیست، دانشکدۀ محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهرانJournal Article20140112Petroleum hydrocarbons are among the major organic environmental pollutants whose toxicity and carcinogenicity effects have raised great concerns while the numerous available physical and chemical methods to remove petroleum hydrocarbons are rarely employed due to their extreme costs and harmful side effects, biological methods, including phytoremediation, have attracted wide attention during the recent years. The current study used sorghum (Sorghum vulgare) and barley (Hordeum vulgare) to decrease petroleum hydrocarbon content of contaminated soil around Isfahan Oil Refinery (Isfahan, Iran). It also assessed the concentrations of petroleum hydrocarbons and petroleum-degrading bacteria at different depths of soil following phytoremediation.
Polyvinyl chloride (PVC) pipes (20 cm in diameter and 130 cm long) were employed for phytoremediation. In each pot, hordeum or sorghum seeds were separately sown approximately 1-2 cm below the soil surface. Thirteen weeks after sowing of the plants, soil columns were sampled at 25, 50, 75, and 100 cm depths and concentration of petroleum hydrocarbons and number of oil-degrading bacteria was determined.
Statistical analyses indicated the two plants to reduce the concentration of petroleum hydrocarbons to a significantly higher extent (23%-35%) than the control treatment
Obviously, such an effect was only detected in depths where plant roots penetrated (especially 0-50 cm), i.e. the absence of roots in deeper parts of the soil column (50-100 cm) was accompanied by lower number of oil-degrading bacteria and higher concentration of petroleum hydrocarbons. Accordingly, future studies are recommended to investigate the efficacy of landfarming and stimulation and injection of oil-degrading microorganisms in eliminating deep soil contamination.
هیدروکربنهای نفتی از مهمترین آلایندههای آلی محیط زیستاند که بهدلیل سمّیبودن و سرطانزایی، وجود آنها در طبیعت، نگرانیهای بسیاری را سبب شده است. هدف از پژوهش حاضر کاهش غلظت هیدروکربنهای نفتی در خاک اطراف پالایشگاه اصفهان، با استفاده از گیاهان سورگوم (<em>Sorghum vulgare</em>) و جو (<em>Hordeum vulgare</em>) و بررسی تغییرات غلظت هیدروکربنهای نفتی و تعداد باکتریهای تجزیهکنندۀ نفت در اعماق مختلف خاک پس از فرایند گیاهپالایی بود. برای این کار از لولههای پلیکا به طول 130 و قطر دهانۀ 20سانتیمتر بهمنزلۀ گلدان استفاده شد. بذر گیاهان جو و سورگوم در عمق 1 تا 2 سانتیمتری سطح گلدانها کشت شدند و پس از گذشت 13 هفته از کاشت گیاهان، نمونۀ خاک برای تعیین غلظت هیدروکربنهای نفتی و تعداد باکتریهای تجزیهکنندۀ نفت از اعماق 25، 50، 75 و100 سانتیمتری تیمارهای مختلف برداشت شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، هر دو گیاه برای کاهش غلظت هیدروکربنهای نفتی خاک مؤثرند بهطوریکه درصد کاهش غلظت هیدروکربنهای نفتی خاک 23ـ 35 درصد بیشتر از تیمار بدون گیاه بود البته این کاهش تا عمق نفوذ ریشه مشاهده شد و برای اعماق بیشتر خاک، تعداد باکتری نفتخوار کم و غلظت هیدروکربنهای نفتی افزایش داشت. بنابراین، باید در مورد خاکهایی که عمق آلودگی زیاد دارند، اقدامات مناسب دیگری نظیر زمینپالایی، تزریق و تحریک میکروارگانیسمهای نفتخوار انجام پذیرد.
دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Optimization the Cropping Pattern in order to Protection and
Sustainability of Environmental in Alamut western Region
(An Approach of Lexicographic Goal Programming)بهینه سازی الگوی کشت در جهت حفظ و پایداری محیط زیست در منطقۀ الموت غربی (رهیافتی از برنامه ریزی آرمانی اولویتی)3733855574910.22059/jne.2015.55749FAابوذرپرهیزکاریدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی دانشگاه پیام نور تهران، محقق مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی قزوین و عضو بنیاد ملی نخبگان
2محمد مهدیمظفریاستادیار گروه مدیریت صنعتی دانشگاه بینالمللی امامخمینی(ره)مهدیحسینی خدادادیدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی دانشگاه زابلJournal Article20130114Nowadays the methods that for determining the optimal planting crops are used often in order to increase farmer's prosperity and Take steps to maximize their profits, while the neglect of damaging effects environmental can adverse consequences and a lot of problems for future generations of mankind create. Therefore, choice a method that could help saves the environment multiple managers' goals to achieve to suited cultivation patterns leave in a model is necessary and important. Therefore in this study to achieve the objectives comprehensive above, especially in determining the optimal pattern planting Rudbar Alamot Western Qazvin Province and also reducing water pollutions river basin Shahrud that resulting from the more using of chemical fertilizers Lexicographic goal programming was used. This study data from premier farmers of this section, field studies, surveys, Statistical yearbook 1389 and also Statistics released by Agriculture Jahad organization of Qazvin province was collected and to analyze data and solve the proposed model Excel software was used. The results showed that the current pattern of farming in this section is not optimal and production inputs Non-efficient used. Therefore, we can take effective steps with using the proposed model in addition to choosing the appropriate pattern and optimum use of region resources, in order to increase farmers' incomes and reduce environmental degradation removal.امروزه روشهایی که برای تعیین الگوی بهینۀ کشت محصولات زراعی به کار میروند اغلب در راستای افزایش رفاه کشاورزان و حداکثرسازی سود آنها گام برمیدارند. درحالیکه غفلت از آثار مخرب زیستمحیطی میتواند پیامدهای سوء و معضلات فراوانی برای نسلهای آیندۀ بشری به وجود آورد. بنابراین، انتخاب روشی که بتواند به حفظ محیط زیست کمک کند و اهداف متعدد مدیران را برای دستیابی به الگوهای مناسب کشت در یک مدل بگنجاند ضروری و درخور اهمیت است. به همین منظور، در این پژوهش برای دستیابی به اهداف همهجانبۀ فوق بهویژه تعیین الگوی کشت مناسب در بخش رودبار الموت غربی استان قزوین و همچنین کاهش آلودگی آبهای حوضۀ رودخانۀ شاهرود که ناشی از مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی است، از مدل برنامهریزی آرمانی اولویتی استفاده شد. دادههای این پژوهش از طریق همکاری با کشاورزان نمونۀ این بخش، مطالعات میدانی، پرسشنامه، سالنامۀ آماری 1389 و همچنین آمار منتشرشدۀ سازمان جهاد کشاورزی استان قزوین گردآوری و برای تجزیه و تحلیل دادهها و حل مدل پیشنهادی از نرمافزار <em>Excel</em> استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که الگوی فعلی کشت در این بخش بهینه نیست و نهادههای تولیدی بهصورت غیرکارآمد استفاده میشوند. بنابراین، با استفاده از مدل پیشنهادی مذکور میتوان علاوه بر انتخاب الگوی مناسب و استفادۀ بهینه از منابع منطقه، در راستای افزایش درآمد کشاورزان و کاهش تخریب محیط زیست گامهای مؤثری برداشت.
دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Hydrogeochemical Evaluation of Groundwater and Its
Suitability for Various Uses in the Hastijan Aquifer
(Central province –Iran)بررسی هیدروژئوشیمیایی آبهای زیرزمینی منطقۀ هستیجان و تعیین کیفیت آنها برای مصارف مختلف3873995575010.22059/jne.2015.55750FAعلی محمدرجبیاستادیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه قم، قم، ایرانکیوانمختاریکارشناس ارشد زمینشناسی اقتصادی، امور آب شهرستان دلیجان، دلیجان، ایرانمحمد علیعلی آبادیدانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات، محلات، ایرانJournal Article20131215Analytical results of 11 groundwater samples are used to evaluate the quality of groundwater in the Hastijan area, (Central province –Iran). The main indices of water, ions physicochemical characteristics and the important heavy metals concentration studied. to estimate of water quality, Piper, Ghibbs, Schoeller and Wilcox diagrams, Sodium Absorption Ratio, Color-Alkalinity and Saturation Index studied. Based on the analytical results, groundwater quality in the Hastijan area is generally varies from hard to very hard. The type and facies of water in study area is calcic bicarbonate and sodic and magnesic bicarbonate. In these waters, Ca<sup>2+ </sup>and Mg<sup>2+ </sup>concentrations is higher than Na<sup>+</sup> and K<sup>+</sup>, and HCO<sub>3</sub><sup>-</sup> is higher than SO<sub>4</sub><sup>2- </sup>and Cl<sup>-</sup>. Consideration of rocks composition in part of the study area shows that evaporation formation (limestone, Dolomite, Brown Sand Stone, marl, shale and intercalated with gypsum and salt) caused increased Na+, Cl- concentrations and salinity of the groundwater. The results of calculated saturation index show that the saturation index for carbonate minerals is positive and for sulfate minerals is negative. According to the parameters and international standards, almost all of groundwater in the study area is suitable and usable for agricultural purposes and to be used for drinking as good, acceptable water. Finally, the large portion of samples was corrosive for industrial usage.در این مطالعه بهمنظور بررسی کیفیت منابع آب زیرزمینی منطقۀ هستیجان از نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی 11 نمونه آب زیرزمینی انتخابی در منطقۀ مطالعهشده استفاده شده است. به این منظور شاخصهای اصلی آب، مشخصات فیزیکوشیمیایی یونها و غلظت مهمترین عناصر سنگین، بررسی شدهاند. بهمنظور ارزیابی کیفی منابع آب محدودۀ مطالعهشده، از دیاگرامهای پایپر، گیبس، شولر و ویلکوکس، نسبت جذب سدیم (SAR)،شاخص کلرـ قلیائیت (CAI) و شاخص اشباع استفاده شده است. نتایج نشان میدهد آبهای این منطقه جزء آبهای سخت و بسیارسخت و عمدتاً تیپ و رخسارۀ بیکربناته کلسیک و بیکربناته سدیک و منیزیک دارد. در این آبها غلظت کاتیونهایMg<sup>2</sup><sup>+</sup>وCa<sup>2+</sup> بیشتر از کاتیونهایNa<sup>+</sup>و K<sup>+</sup>و غلظتHCO<sub>3</sub><sup>-</sup>بیشتر از SO<sub>4</sub><sup>2-</sup>وCl<sup>-</sup>است. بررسی سنگهای دربرگیرندۀ منطقه نشان میدهد کیفیت شیمیایی آبهای محدودۀ مطالعهشده، توسط سنگهای مسیر جریان و لیتولوژی مخزن کنترل میشود. نتایج حاصل از محاسبۀ شاخص اشباع نشان میدهد که این آبها نسبت به کانیهای دولومیت و کلسیت فوق اشباع و نسبت به کانیهای سولفاته تحت اشباع هستند. ارزیابی کیفیت آب برای مصارف شرب و کشاورزی از طریق مقایسۀ غلظت یونها با استانداردهای موجود و همچنین بررسی شاخصها و دیاگرامهای استاندارد نشان میدهد که کیفیت غالب آبهای زیرزمینی منطقه برای کشاورزی مناسب و یا قابل استفاده است و برای مصارف شرب خوب، قابل قبول و متوسطاند. از نقطهنظر مصارف صنعتی نیز بیشتر نمونهها خاصیت خورندگی دارند، همچنین بررسیهای انجامشده روی عناصر سنگین شامل عناصر آهن، کروم، روی، منگنز، کادمیوم، نیکل، سرب، مس و فلوئور در منطقۀ مطالعهشده نشان میدهد که بهجز عنصر آهن، غلظت باقی عناصر سنگین پایینتر از حد استانداردهای جهانی (WHO,2008) و ایران در محدودۀ مجاز است.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Priority of Gorgan’s sub-watershed for using rainfed agriculture using Multi-Attribute Decision Making (MADM) and GISاولویتبندی زیرحوضههای شهرستان گرگان برای کاربری کشاورزی دیم با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه (MADM) و GIS4014115575110.22059/jne.2015.55751FAهادیرحیمیکارشناسی ارشد محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانعبدالرسولسلمان ماهینیدانشیار دانشکدۀ محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانحمیدرضاکامیابدانشجوی دکتری محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20131209In this research priority of Gorgan’s sub- watershed were done after normalizing the indicators using GIS software. The multi-attribute decision-making methods including ELECTRE, TOPSIS and SAW were used in this study. AHP was applied in order to weighting the indicators in Expert Choice software. First, Priority the sub-watershed were done by ELECTRE, TOPSIS and SAW using the Excel. Each method according to its approach presented different ranking. Second, Copeland method was selected for removing the conflict among results of applied methods. There was found the significant relationship among ranking methods using Spearman correlation coefficient. Then, the correlation coefficient of the ranking results was measured between Copeland and decision-making methods. Results showed that sub- watershed 3, 4, 5, 6 and 11 regarding to three cited methods were similar in priority 1 to 4 and also they have the most significant potential for agriculture among all sub-basins. The results of correlation showed SAW, ELECTRE and TOPSIS were in first, second and third grade of Gorgan’s priority for rainfed agriculture, respectively. The analyses indicated Copeland was the best method for agriculture.در این پژوهش که با هدف اولویتبندی زیرحوضههای شهرستان گرگان برای کشاورزی دیم انجام شده است، پس از شناسایی و نرمالسازی شاخصها در محیط GIS اقدام به اولویتبندی زیرحوضهها شد. روشهای علمی استفادهشده در این پژوهش، ELECTRE، TOPSIS و SAW بود، که ازجمله روشهای تصمیمگیری چندشاخصهاند. از روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) برای وزندهی به شاخصها در نرمافزار Expert Choice استفاده شد. ابتدا در قالب روشهای ELECTRE،TOPSIS،SAW و به کمک نرمافزار EXCEL، اولویتبندی زیرحوضهها انجام شد. هر کدام از روشها با توجه به رویکرد خود رتبهبندی متفاوتی ارائه دادند. در ادامه برای رفع تعارض بین نتایج سه روش، با استفاده از روش ادغام (Copeland) رتبهبندی انجام شد. با توجه به تفاوت رتبهبندیها در سه روش، با استفاده از تحلیلهای آماری (ضریب همبستگی اسپیرمن) رابطۀ معناداری بین روشهای اولویتبندی مشخص شد. همچنین ضریب همبستگی بین نتایج رتبهبندی بهدستآمده از روش ادغام و روشهای تصمیمگیری محاسبه شد. نتایج نشان داد که زیرحوضههای 3، 4، 5، 6 و 11 با توجه به سه روش یادشده در اولویت یک تا چهار با هم یکسان بودند و بیشترین توان برای کشاورزی دیم نسبت به باقی زیرحوضهها را داشتند. همچنین نتایج ضریب همبستگی نشانداد با توجه به دادههای استفادهشده، نتایج روش SAW در رتبۀ اول، روش ELECTRE در رتبۀ دوم و روش TOPSIS در رتبۀ سوم مطلوبیت اولویتبندی زیرحوضههای شهرستان گرگان برای کاربری کشاورزی دیم قرار دارند. با توجه به تجزیه و تحلیلهای انجامشده، بهترین اولویتبندی بین گزینهها برای کشاورزی دیم، استفاده از روش ادغام است.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Investigation of Environmental Effects of Rudbar Lorestan Dam in Exploitation phase by Using MIKE11 Software and LINMAP Techniqueبررسی اثرات محیط زیستی سد رودبار لرستان در مرحلۀ بهرهبرداری با استفاده از نرمافزار MIKE11 و تکنیک LINMAP4134305575210.22059/jne.2015.55752FAسحررضایاناستادیار گروه محیط زیست، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، ایران0000-0003-0014-8956سید علیجوزیدانشیار گروه محیط زیست، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاداسلامی واحد تهرانشمال0000000244861297صدفعطائیکارشناس ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانJournal Article20131208
This study has been executed aiming at identifying, classifying and investigating the environmental effects of Lorestan’s Roodbaar Dam during its exploitation phase through utilizing MIKE11 software and LINMAP technique. Lorestan’s Roodbaar Dam is located in Lorestan Province, 100 kilometers to the South of Alugoodarz Town on Roodbaar River (from branches of Eastern Dez River), within the area of Zagros Mountains in the West of Iran. It is crucial not to consider merely one parameter when using the evaluation methods, on the contrary, the mutual effects of all parameters and their consequent effects must be taken into account. The immediately- affected area was located through collecting data from the environmental conditions of the area and from the technical information on Roodbaar Dam using MIKE 11 software. The positive and negative effects of the dam were eventually prioritized using LINMAP mathematical model. Prioritizing the positive effects of the project indicated that (income) ranked 0.0507, following that (services, industry, commercial) ranked 0.0480 and was placed in the second place. Two villages will go under water with the construction of this dam. This will lead to the mentioned villagers moving and their resettlement. Therefore (moving) ranked 0.3452 and it earned first place among the negative effects of the dam and (erosion) (sedimentation within the dam’s container), (the endangered plant species within the area) all ranked 0.2959 and were placed second within the prioritization. At the end proper approaches were presented for the exploitation stage of Lorestan’s Roodbar Dam taking into consideration the results obtained from prioritizing the effects.این مطالعه با هدف شناسایی، طبقهبندی و بررسی آثار محیط زیستی سد رودبار لرستان در مرحلۀ بهرهبرداری با استفاه از نرمافزار MIKE 11 و تکنیک LINMAP به انجام رسیده است. سد رودبار لرستان در استان لرستان، 100 کیلومتری جنوب شهر الیگودرز، بر روی رودخانۀ رودبار(از سرشاخههای رودخانۀ دز شرقی) و در محدودۀ رشتهکوه زاگرس در غرب ایران واقع شده است. در استفاده از روشهای ارزیابی، مهم است که تنها یک پارامتر مورد توجه نباشد بلکه همزمان آثار متقابل تمام پارامترها و آثار محیط زیستی ناشی از آن را در نظر گرفت. با استفاده از اطلاعات جمعآوریشده از وضعیت محیط زیست منطقه و اطلاعات فنی سد رودبار با کمک نرمافزار MIKE 11 محدودۀ تحتتأثیر بلافصل شناسایی شد. درنهایت با کمک مدل ریاضی LINMAP آثار مثبت و منفی سد اولویتبندی شد. در اولویتبندی آثار مثبت طرح، (درآمد)، رتبۀ 0507/ 0را به خود اختصاص داد و پس از آن (خدمات، صنعت، بازرگانی) با بهدست آوردن رتبۀ 0480/0 در اولویت دوم قرار گرفت. مشخص شد که با احداث سد، 2 روستا در اطراف آن به زیر آب خواهند رفت. این امر سبب جابهجایی و اسکان مجدد سکنۀ دو روستا شد. بنابراین، جابهجایی با رتبۀ 3452/0، در اولویت اول آثار منفی سد و فرسایش؛ رسوبگذاری در مخزن سد و گونههای گیاهی در معرض تهدید سکنه؛ هر سه با رتبۀ 2959/0، در اولویت دوم قرار گرفتند. درنهایت با توجه به نتایج حاصل از اولویتبندی آثار، راهکارهای مناسب در مرحلۀ بهرهبرداری سد رودبار لرستان ارائه شد.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023A survey of the effect of scale on the sensitivity of landscape metricsبررسی اثر مقیاس بر حساسیت سنجههای سیمای سرزمین4314415575310.22059/jne.2015.55753FAعلیعسگریاندانشجوی کارشناسی ارشد، رشتۀ منابع طبیعیـ محیط زیست، دانشگاه تهرانبهمنجباریان امیریاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعیـ گروه محیط زیست، دانشگاه تهرانJournal Article20130514Development of remote sensing (RS) and GIS techniques and that of landscape metrics in the late 1980s have caused to introduce a new dimension in the landscape ecology arena (the relationship between spatial patterns and ecological processes). However, scale dependence of some of landscape metrics and RS systems of different spatial resolution has resulted in particular attention into selection of an appropriate scale in the landscape ecology studies and correct interpretation of ecological processes. Hence, the present study has investigated the behaviors of some landscape metrics in relation to changes in scale. Accordingly, the effects of the scale (pixel size and extent) on those landscape metrics which indicate trends of vegetation cover class was discussed applying Landsat images in Isfahan city and its surrounding (an area of 960 thousand hectares). For this purpose, behavior of NP, PD, LSI, MPS, ED, MNN, MSI and TCAI have studied through changing the size from 30 m to 60, 120, 240 and 480 and extent from 300 ha to 600, 1200, 2400 and 4800. The results of this study indicated sensitivity of these metrics except TCAI in relation to the scale factor. This type of studies and attention to the spatial scale have indicated that it could play an important role in identifying the impacts of ecological processes, predicting the ecological functions (landscape modeling) and reducing the uncertainty in landscape ecology studies.توسعۀ سنجههای سیمای سرزمین در اواخر دهۀ 1980 و پیشرفتهای فنون سنجش از دور و سامانۀ اطلاعات جغرافیایی توانستند بعد جدیدی در مطالعات اکولوژی سیمای سرزمین بهخصوص در زمینۀ ارتباط بین الگوهای مکانی و فرایندهای اکولوژیکی بهوجود آورد. بااینحال وابستگی برخی سنجههای سیمای سرزمین به عامل مقیاس و قدرت تفکیکهای مختلف سامانههای سنجش از دور سبب شد توجه ویژهای به انتخاب مقیاس مناسب در مطالعات اکولوژی سیمای سرزمین و درنتیجه تفسیر درست فرایندهای اکولوژیکی بهوجود بیاید. پژوهش حاضر نیز در این راستا به بررسی اثر مقیاس بر روند تغییر مجموعهای از سنجههای سیمای سرزمین پرداخته است. از اینرو با پردازش تصویر ماهوارۀ لندست در شهر اصفهان و پیرامون آن (به مساحت 480 هزار هکتار) به بررسی اثر مقیاس در دو بخش گسترۀ مکانی و اندازۀ سلول بر روند تغییر برخی سنجههای سیمای سرزمین در طبقۀ پوشش سبز پرداخته شد. بدین منظور اندازۀ سلول از 30 متر به 60، 120، 240 و 480 متر و گسترۀ مکانی از 300 هکتار به مقادیر 600، 1200، 2400 و 4800 هکتار افزایش یافت تا حساسیت مقادیر سنجههای تعداد لکه (NP)، تراکم لکه (PD)، شاخص شکل سیمای سرزمین (LSI)، متوسط اندازۀ لکه (MPS)، تراکم حاشیه (ED)، میانگین فاصلۀ اقلیدسی نزدیکترین همسایه (MNN)، شاخص متوسط لکه (MSI) و شاخص کل هستۀ مرکزی (TCAI) نسبت به مقیاس بررسی شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان از حساسیت بیشتر این سنجهها (غیر از سنجۀ TCAI) نسبت به عامل مقیاس است. انجام مطالعات از این دست و توجه به مبحث مقیاس بهمنزلۀ یکی از مباحث مهم اکولوژیکی نقش مهمی در شناسایی آثار و فرایندهای اکولوژیکی، پیشبینی عملکردهای اکولوژیکی (مدلسازی سرزمین) و کاهش عدم قطعیت حاصل در مطالعات اکولوژی سیمای سرزمین خواهد داشت.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Habitat selection for translocation of Iranian cave barb (Iranocypris typhlops)انتخاب زیستگاه مناسب برای انتقال ماهی کور ایرانی (Iranocypris typhlops)4434595575410.22059/jne.2015.55754FAآزیتافراشیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانمحمدکابلیگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-9203-2346حسنرحیمیانگروه علوم جانوری، دانشکدۀ زیستشناسی، دانشگاه تهران، ایرانحمیدرضارضاییگروه محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه گرگان، ایرانمحمدرضانقویگروه بیوتکنولوژی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20130723Iranian cave barb (<em>Iranocypris typhlops</em>, Bruun and Kaiser, 1944)is one of thevery rareandendemicspeciesof Iran. Its distributionrangeislimitedina habitat that causes some problems for its conservation. Thisuniquehabitatfaces somenatural and humanthreatsand the habitatdestructionmeansthe extinctionof the species. Based on, habitat selection for translocation of the species is an important objective. Hence,Analytic Network Process (ANP) was used toprioritizehabitats for translocation. Environmental factors(includingphysical and chemical parametersof waterand the plankton density) and human factors(including management, local peopleandtourists) were used. Euclidian distancesimilarity coefficient for environmental parametersandpairedcomparisons for the humanfactors was used. The resultsshowed thatZarianabad cave in Khorram-abadcity has highestpriority for. The cavealso has thepotential toattract touristsinthe area. Althoughthe goal of the translocation is the species conservation but also it can develop of tourismin the area. Tourism development can improve theeconomic situationof local peoplein the area, which could bean importantincentiveforlocal peoplesforthe speciesconservation. The resultsof this studycanbe guidance for wildlife managers for the species translocation.ماهی کور ایرانی Bruun & Kaiser, 1944) <em>Iranocypristyphlops</em>) یکی از گونههای آندمیک و بسیار کمیاب ایران است که دامنۀ پراکنش آن محدود به زیستگاه غار ماهی کور در استان لرستان، شهرستان خرمآباد است. مطابق فهرست قرمز اتحادیۀ بینالمللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی این گونه در وضعیت آسیبپذیر قرار دارد. این زیستگاه بهرغم منحصربهفرد بودن، خود با تهدیدات انسانی و طبیعی زیادی روبهروست و نابودی این زیستگاه به معنای نابودی این گونۀ منحصربهفرد ایران خواهد بود. بر این اساس یکی از اولویتهای پژوهشی در راستای تحقق هدف حفاظت میتواند امکانسنجی معرفی این گونه به زیستگاه یا زیستگاههای دیگر باشد. از اینرو در مطالعۀ حاضر سعی شد با بهرهگیری از روش تحلیل شبکه به اولویتبندی زیستگاههای موجود در استان لرستان برای انتقال این گونه پرداخته شود. به این منظور از عوامل محیطی (شامل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب و تراکم پلانکتونی) و عوامل انسانی (شامل مدیریت منطقه، بومیان و گردشگران) استفاده شد. برای پارامترهای محیطی از ضریب تشابه فاصلۀ اقلیدوسی زیستگاههای پیشنهادی با زیستگاه بومی این گونه و برای عوامل انسانی از مقایسههای زوجی استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد غار زرینآباد در خرمآباد بیشترین اولویت برای انتقال این گونه را دارد. این غار همچنین پتانسیل بالایی برای جذب گردشگر در منطقه دارد. در مورد انتقال این گونه نیز اگرچه هدف نجات خود گونه است در کنار آن میتواند زمینهساز احیا و توسعۀ گردشگری در منطقه باشد و رواج گردشگری در منطقه سبب بهبود وضعیت اقتصادی مردم بومی میشود که میتواند برای مردم بومی انگیزۀ مهمی برای حفاظت از این گونه باشد. نتایج مطالعۀ حاضر میتواند مدیران حیات وحش را در زمینۀ انتقال این گونه یاری رساند.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Conservation Prioritization of Iranian Mammals for Effective Managementاولویتبندی حفاظتی پستانداران ایران برای مدیریت کارآمد4614755575510.22059/jne.2015.55755FAمحمد صادقفرهادی نیامدیر بخش پایش و پژوهش انجمن یوزپلنگ ایرانی، تهران و دانشجوی دکتری گروه محیط زیست دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانعلی رضامحمدیدانشجوی دکتری گروه محیط زیست دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانسهراباشرفیاستادیار گروه محیط زیست دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمد رضااشرف زاده. دانشجوی دکتری گروه محیط زیست دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0003-2968-906Xحسینمحمدیسازمان محیط زیست، دانشجوی دکتریJournal Article20130610Mammals are increasingly affected by ongoing trend of extinction and one fourth of the world’s existing known mammalian species are endangered. Lack of proper conservation strategy can lead to non-suitable allocation of resources to larger species and ingoring smaller taxa. Despite Iran’s rich diversity of mammalian fauna which is predominantly comprised from smaller species (more than 150 species), most researches have been conducted on various ecological aspects of large species, meaning less charismatic taxa have not been properly focused. Accordingly, the present investigation has been implemented with the aim of conservation prioritization of the Iran’s mammals, based on their evolutionary distinctiveness and globally endangered score. Moreover, attempts devoted to species regarding graduate university dissertations as well as research projects funded by the Iranian Department of Environment (DoE) have been assessed to give an overall comprehensive review of the state of the Iranian mammals for effective conservation. Thus, top 50 species with highest priority value were recognized, initiated by Asiatic cheetah, Asiatic black bear and dugong. Rodent and chiroptera consisted the highest proportion of the high priority species of the country, respectively. In contrast, between 2007 and 2012, a total of 43 university thesis have been done on these top species (mostly habitat surveys and ecology), including 24 on ungulates versus 12 for carnivores, indicating intensive attention from Iranian biologists to these larger species. The same conclusion was derived based on analysis of funds allocated to different research projects by the DoE. Accoridngly, while supporting the present approach by the Iranian biologists to address top large species in order to fill existing gaps of knowledge, it is essential to meet conservation needs of smaller species, such as lesser carnivores, rodents and bats. Moreover, it is recommended that to enhance the present prioritization of the Iranian mammals, a comprehensive assessment is needed with participation of Iranian biologists based on IUCN’s Red List criteria to give a more nationalized inventory of prioritized species.امروزه جمعیتهای بسیاری از پستانداران بهشدت در بحران انقراضاند. بر پایۀ برآوردها، حدود یک چهارم از پستانداران موجود جهان در معرض خطر انقراض قرار دارند. نبود راهبردی مناسب، به اختصاص نامتناسب منابع حفاظتی تنها به شمار اندکی از گونههای بزرگجثه و غفلت از سایر آرایههای درخور اهمیت در پستانداران منجر میشود. با آنکه گونههای کوچکجثه بیشترین تنوع گونهای پستانداران ایران را به خود اختصاص دادهاند (بیش از 150 گونه)، بیشتر پژوهشها با رویکرد بومشناسی و حفاظت در زمینۀ گونههای بزرگجثه متمرکز بوده و گونههای کوچکجثه کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین در ادامه، تلاشهای صورتگرفته در کشور در دو قالب طرحهای پژوهشی سازمان حفاظت محیط زیست و پایاننامههای تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها ارزیابی میشوند و اولویتهای پژوهشی مورد بحث قرار میگیرند. در این پژوهش 50 گونه با امتیاز بالای حفاظتی معرفی شد که یوزپلنگ آسیایی، خرس سیاه و گاو دریایی بهترتیب اولین تا سومین گونه با اولویت بالای حفاظتی را در ایران تشکیل میدهند. جوندگان و خفاشها بهترتیب بیشترین درصد از گونههای با امتیاز بالای حفاظتی را به خود اختصاص دادهاند. از سوی دیگر، درمجموع 43 عنوان پایاننامه در مقطع تحصیلات تکمیلی رشتۀ محیط زیست (کارشناسی ارشد و دکتری) بین سالهای 1386 تا 1391 دربارۀ پستانداران با امتیاز بالای حفاظت اجرا شده است که سمداران و گوشتخواران بهترتیب با 24 و 12 عنوان، بیشترین تعداد پایاننامه را به خود اختصاص دادهاند. بیشترین تعداد پایاننامۀ اجراشده برای پستانداران با اولویت بالای حفاظتی مرتبط به پژوهشهای زیستگاهی و سپس بومشناسی هستند. همچنین بررسیها نشان داد که بیشترین طرحهای حمایتشده توسط سازمان حفاظت محیط زیست به سمداران و گوشتخواران اختصاص یافته است. بر همین اساس ضمن تأیید تناسب تلاشهای صورتگرفته در قالب طرحهای پژوهشی و پایاننامههای اجراشده با اولویت گونههای مهم بهویژه بهمنظور تکمیل شکاف اطلاعاتی موجود دربارۀ آنها، لزوم توجه به پستانداران کوچکجثه مانند جوندگان، خفاشها و حتی گوشتخواران کوچکجثه بحث شد. همچنین بهمنظور ارتقای اولویتبندی حفاظتی پستانداران در کشور، ارزیابی ریسک انقراض گونههای ایران در چارچوب معیارهای اتحادیۀ جهانی حفاظت بهمنظور تدوین فهرست سرخ پستانداران ایران با مشارکت کارشناسان ایرانی توصیه میشود.
دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Effect of surface and Distribution plot of the estimated species richness in three plans Whittaker, Stohlgern and a new proposal (Ariz), (Case study: Ghat ranges Sanandaj)بررسی اثر سطح و پراکندگی پلات روی برآورد غنای گونه ای در قالب سه طرح ویتاکر، استولگرن و یک طرح پیشنهادی جدید (آریز)، (مطالعۀ موردی: مراتع گردنۀ آریز سنندج)4774875575610.22059/jne.2015.55756FAبهرامقلی نژاداستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستانفاطمهنوریدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستانحامدجنیدی. استادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستانJournal Article20140118Vegetation studies measuring the accuracy of the results is important. The purpose of this study is to compare shape and distribution plots on different levels for species richness measurements.Thiscomparison was in three design Whittaker, Stohlgern and a new design (Ariz) in Ariz, Sanandaj.Designed proposition (Ariz) obtainedon base changes in the size and distribution plotin design Stohlgern species richness is designed to measure accurately. This study was conducted with three replications in grassland vegetation type. Compare plans were originally wooden and rope was walking in the area, and then proceed to the species in the plots were counted. Data analysis and statistical methods in factorial completely randomized design was performed using spss software version 17.
The results showed that the three estimates of species richness are having a significant difference in the estimation of species richness and Stohlgern plan and Whittaker are significantly different in the level 0.01. Whittaker plans and proposal (Ariz) in this study are the significantly different in the level 0.01 But Stohlgern plan and Ariz design are significantly different in the level 0.05.در مطالعات پوشش گیاهی روش اندازهگیری در دقت و صحت نتایج حاصله بسیار اهمیت دارد. بدین منظور برای افزایش دقت در اندازهگیری غنای گونهای اقدام به مقایسۀ شکل پلات و پراکنش آن در سطوح مختلف پلات در برآورد غنای گونهای شد. این مقایسه در قالب طرحهای ویتاکر، استولگرن و یک طرح جدید (آریز) در بخشی از مراتع گردنۀ آریز سنندج انجام گرفت. طرح پیشنهادی (آریز) در این پژوهش حاصل تغییر در ابعاد و پراکندگی زیرپلاتها در طرح استولگرن بوده و بهمنظور اندازهگیری دقیقتر غنای گونهای طراحی شده است. نمونهبرداری به روش تصادفی سیستماتیک و در تیپ گیاهی علفزار و با سه تکرار برای هر طرح انجام گرفت. ابتدا طرحهای مقایسهشده بهوسیلۀ پیکههای چوبی و طناب در منطقۀ مطالعهشده پیاده شد و سپس به شمارش گونهها در داخل پلاتها اقدام شد. تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری فاکتوریل در قالب طرحهای کاملاً تصادفی و با استفاده از نرمافزار spss نسخۀ 17 انجام شد. نتایج نشان داد که سه طرح یادشده از نظر برآورد غنای گونهای تفاوت معنادار دارند و طرح استولگرن و ویتاکر در سطح 01/0 تفاوت معنادار دارند. طرح ویتاکر و طرح پیشنهادی (آریز) در این مطالعه نیز در سطح 01/0 تفاوت معنادار دارند اما دو طرح استولگرن و آریز در سطح 05/0 تفاوت معنادار دارند.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023Ecological risk assessment of toxic elements in the soil for some animal groups (Case Study: Golestan Province)ارزیابی خطر بوم شناختی عناصر سمّی در خاک سطحی برای برخی از گروه های جانوری (مطالعۀ موردی: استان گلستان)4895035575710.22059/jne.2015.55757FAروح الهمیرزاییگروه محیطزیست، دانشکدۀ منابعطبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشانهادیقربانیگروه خاکشناسی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرودناصرحافظی مقدسگروه زمین شناسی، دانشکدۀ علوم، دانشگاه فردوسی مشهدنداروانخواهگروه محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه کاشانJournal Article20140205Numerous ecological risk assessment methodologies have been developed over the last twenty years around the world for evaluating effects of pollutant on receptors such as different wildlife species. But so far such methods have only rarely been used to determine potential ecological risks in Iran. Therefore in this study we used one of these methodologies (Eco-SSLs) to determine ecological risk for some different wildlife groups. To this end, considering soil maps, geology, land use, and distribution of pollutant sources, including the location of mines, industry, main roads, hazardous waste sites, agricultural lands, 216 surface Soil samples (0-30 cm) were collected from Golestan province, north of Iran were subjected to a total digestion technique and analyzed for As, Cd, Cu, Mn and Zn. ordinary kriging was used to predict soil concentrations. Metal concentrations maps were then used to Map ecological risk of HMs based on the USEPA’s Eco-SSLs to assess their ecological risks posed by these heavy metals for plants, invertebrates and vertebrates groups. The results showed that the average concentrations of As, Cd, Cu, Mn and Zn in soil of Golestan were up to 9.10, 0.12, 24.42, 700.31and 82.08 mg/kg, respectively, which are much higher than their natural background values. Results showed that the mean concentrations of these heavy metals were lower than potential effect levels. Among the metals, Mn and Zn showed a higher ecological risk than the others. Ecological risk further indicated that Golestan was not suffering from serious metal contamination based on Eco-SSLs methodology. Generally Maps of risk based on the USEPA’s Eco-SSLs (for plants, invertebrates and vertebrates) showing that wildlife may be partly at risk but that the relevance of Eco-SSL values is questionable and the present study found that, although this methodology was of a high scientific standard, but it seems it would need modification before its using in Iran.روشهای ارزیابی خطر بومشناختی متعددی طی دهههای گذشته در سراسر جهان بهمنظور ارزیابی آثار آلایندهها بر پذیرندههای مختلف مانند گونههای مختلف حیات وحش توسعه یافتهاند اما تا کنون چنین روشهایی بهندرت برای تعیین خطرهای بالقوۀ بومشناختی در ایران استفاده شدهاند. بنابراین، در این مطالعه یکی از این روشها (Eco-SSLs) بهمنظور تعیین خطر بومشناختی برای گروههای مختلف حیات وحش استفاده میشود. به همین منظور 216 نمونه خاک سطحی (عمق 0ـ 30 سانتیمتر) از سطح استان گلستان در شمال ایران با توجه به نقشههای خاکشناسی، زمینشناسی، کاربری اراضی، و نیز توزیع منابع آلاینده شامل موقعیت معادن، صنایع، شبکۀ جادههای اصلی، محلهای دفن زباله، زمینهای کشاورزی جمعآوری شد و برای تعیین غلظت کل آرسنیک، کادمیوم، مس، منگنز و روی هضم شد. کریجینگ معمولی برای تخمین غلظت فلزات استفاده شد. سپس نقشههای غلظت عناصر بهمنظور تهیۀ نقشۀ خطر بومشناختی فلزات سنگین براساس روش Eco-SSLs سازمان حفاظت از محیط زیست امریکا بهمنظور ارزیابی خطرهای بومشناختی این فلزات برای گیاهان، بیمهرگان و مهرهداران استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت میانگین آرسنیک، کادمیوم، مس، منگنز و روی در خاک گلستان بهترتیب عبارتاند از : 1/9، 12/0، 42/24، 31/700 و 08/82 میلیگرم بر کیلوگرم است، که بیشتر از غلظتهای پایه در استان هستند و میانگین غلظتها کمتر از سطوح بالقوه اثرگذارند. در میان عناصر، منگنز و روی خطر بومشناختی بیشتری نسبت به سایر عناصر داشتند. ارزیابی خطر بومشناختی نشان داد که استان گلستان خطر بومشناختی جدی ندارد. اگرچه نقشههای خطر مبتنی بر روش Eco-SSLs نشان داد که حیات وحش ممکن است تا حدودی در خطر باشند، کارایی روش Eco-SSLs مورد تردید است و اگرچه این روش استاندارد علمی خوبی دارد، به نظر میرسد قبل از استفاده در ایران به اصلاح نیاز دارد.دانشکده منابع طبیعینشریه محیط زیست طبیعی2008-776468320151023around Miankale and lapo wetlands Using the SWOC Method and QSPM Matrixراهبردهای توسعۀ زیستسازگار با اکوسیستم تالاب براساس الگوی بومروستا در روستاهای حاشیۀ تالابهای میانکاله و لپوی زاغمرز با استفاده از روش SWOC و ماتریس QSPM5055205575810.22059/jne.2015.55758FAنرگیسوزیندکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرسعبدالرضارکن الدین افتخاریدانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرسمهدیپورطاهریاستادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرسافشیندانه کاردانشیار گروه شیلات و محیط زیست، دانشگاه تهرانJournal Article20130607Conservation and sustainability of natural ecosystems and sustainability of rural communities by good linking between communities and ecosystems through developing of alternative lifestyles are essential. Inthisregard based on the Ecovillage model as a model of sustainable lifestyle was paid to provide appropriate strategies for sustainable living in rural societies around wetland with identify advantages and limitations and strengths and weaknesses of rural communities around wetland and using of strategic planning to allow sustainable lifestyle and sustainable relationship with wetland ecosystem to rural communities. This paper aims to answer this question that what are appropriate strategies for development of sustainable and compatible lifestyle with wetland ecosystem based on Ecovillage model in rural areas around Miankale and Lapo zaghmarz wetlands? This study using a descriptive- analytic and surveying methodology and SWOC analysis and evaluation matrix of QSPM has provided appropriate strategies. The results show that the development of sustainable lifestyle and compatible lifestyle with wetland ecosystems in studied rural areas should be in direction address the weaknesses and threats, and in this regard strategies for ecosystem protection, changes in culture of consumption and mass communications and interactions should be considered.
حفظ و پایداری اکوسیستمهای طبیعی و پایداری جوامع روستایی از طریق برقراری پیوند مطلوب بین جوامع و اکوسیستمها با توسعۀ شیوههای زیست جایگزین ضروری است. در این راستا براساس الگوی بومروستا (اکوویلج) بهعنوان الگوی زیست پایدار با رفع بیثباتیهای اکولوژیکی و اجتماعی جوامع، با شناسایی مزیتها و محدودیتهای موجود و ضعفها و قوتهای جوامع روستایی حاشیۀ تالاب و از طریق برنامهریزی راهبردی به ارائۀ راهبردهای مناسب برای زیست پایدار در جوامع روستایی حاشیۀ تالاب پرداخته شد تا شیوۀ زندگی پایدار و رابطۀ پایدار با اکوسیستم تالاب را برای جوامع ممکن سازد. بنابراین، مقالۀ حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که راهبردهای مناسب برای توسعۀ الگوی زیست پایدار و سازگار با اکوسیستم تالاب براساس الگوی بومروستا در روستاهای حاشیۀ تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز کداماند؟ پژوهش حاضر با روش توصیفیـ تحلیلی و به شیوۀ پیمایشی و مدل تحلیلی SWOC و ماتریس ارزیابی QSPM به ارائۀ راهبردهای مناسب پرداخته است. نتایج نشان میدهد توسعۀ الگوی زیست پایدار و سازگار با اکوسیستم تالاب در روستاهای مطالعهشده باید در راستای رفع ضعفها و تهدیدها باشد و در این راستا باید راهبردهای حفاظت از اکوسیستم، تغییر فرهنگ مصرف و ارتباطات و تعاملات جمعی مورد توجه قرار گیرد.