2024-03-28T17:05:44Z
https://jne.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9945
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
تبارشناسی و تنوع ژنتیکی لاکپشت برکهای خزری (Mauremys caspica Gmelin, 1774) در استان چهارمحال و بختیاری
بهنام
جزایری
محمدرضا
اشرف زاده
روح اله
رحیمی
ایرج
هاشم زاده سقرلو
لاکپشتها از قدیمیترین خزندگان هستند که از حدود 215 میلیون سال پیش در زمین حضور داشتهاند. تاکنون 351 گونه لاکپشت در جهان گزارش شده است که حدود 40 درصد آنها در فهرست سرخ IUCN به عنوان گونههای در تهدید معرفی شدهاند. لاکپشت برکهای خزری (Mauremys caspica) در شمال و غرب ایران پراکنش به نسبت گستردهای دارد. ادامه حیات این گونه در بسیاری از زیستگاههای کشور بهواسطه عوامل متعددی از جمله تخریب زیستگاه، آلودگیها و نابسامانی در مدیریت منابع آب به شدت در معرض تهدید است. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی و تبارشناسی لاکپشت برکهای خزری در استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، بخشی از توالی ژن سیتوکروم b (به طول 1040 جفت باز) در 12 فرد از این استان برای بررسی روابط تبارشناختی و تنوع ژنتیکی استفاده شد. همچنین، 15 توالی لاکپشت برکهای خزری و هشت توالی لاکپشت برکهای بالکان (M. rivulata) از بانک ژن استخراج و در تحلیلها استفاده شدند. یافتههای حاصل نشان دادند که لاکپشتهای خزری دو کلاد مجزا (کلاد شرقی و کلاد غربی) تشکیل داده و با بوت استرپ و احتمال پسین بالا از لاکپشتهای بالکان جدا میشوند. همچنین، نمونههای متعلق به این استان همگی در کلاد شرقی قرار گرفته و فقط به یک هاپلوتایپ (MCE2) اختصاص داشتند. بر اساس تحلیل AMOVA، اختلاف ژنتیکی بین کلادهای شرقی و غربی (12/82 درصد) بیش از اختلاف ژنتیکی در داخل این کلادها (88/17 درصد) برآورد شد. نشانههای معنیداری از گسترش جمعیتشناختی ناگهانی در کلادهای غربی و شرقی لاکپشت خزری برآورد نشد. این نتایج پیشنهاد میکند که بر اساس توالیهای ژن سیتوکروم b، لاکپشت برکهای خزری در این استان به یک واحد حفاظتی تعلق داشته و میتواند برای حفاظت بهتر از گونه در دستور کار مدیران حفاظت از محیط زیست استان قرار گیرد.
Mauremys caspica
سیتوکروم b
هاپلوگروپ
فاصله ژنتیکی
تنوع ژنتیکی
2020
02
20
417
430
https://jne.ut.ac.ir/article_75723_aa51260869fe18c7c59977e49265baf9.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
بررسی تاثیر کاربرد گچ و تلقیح میکروبی بر زمان رسیدن کمپوست پیت نیشکر
حسن
سرخه
عبدالامیر
معزی
نعیمه
عنایتی ضمیر
افزایش پسماندها به خصوص پسماندهای کشاورزی در دهههای اخیر به عنوان یک چالش مهم در زندگی بشری بهشمار میآید. کمپوست کردن روش مناسبی برای مدیریت و ساماندهی پسماندها میباشد. هدف از این پژوهش تاثیر تلقیح میکروبی و کاربرد گچ بر فرآیند تولید کمپوست پیت نیشکر و کوتاه شدن زمان رسیدن آن بود. این پژوهش در شرایط آزمایشگاهی با دو فاکتور کاربرد گچ (شامل سطوح 10، 5 و یک درصد وزنی گچ) و فاکتور میکروبی (شامل چهار سطح شاهد، تلقیح با کنسرسیوم باکتری، تلقیح با کنسرسیوم قارچ همچنین تلقیح همزمان کنرسیوم قارچ و باکتری) بهصورت آزمایش فاکتوریل درقالب طرح پایهءکاملاً تصادفی و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تلقیح میکروبی همراه با کاربرد گچ موجب افزایش معنی دار (P≤0.05) مقدار EC و درصد تجزیه (به ترتیبds m-1 89/3 و 16/49% حاصل از تلقیح با کنسرسیوم قارچ و باکتری و گچ 10 درصد) گردید. همچنین موجب کاهش pHتیمارها پس از 90 روز انکوباسیون گردید. تلقیح میکروبی و کاربرد گچ منجر به کاهش معنیدار (P≤0.05) نسبت C/N پیت نیشکر از 93/90 در تیمار بدون تلقیح میکروبی همراه با گچ 10 درصد به 17/19 در گچ 10 درصد همراه با کنسرسیوم قارچ و باکتری شد. همچنین موجب غنی شدن کمپوست از عناصر فسفر و پتاسیم گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تلقیح پیت نیشکر توسط قارچ فزاریوم و فانروکت کریزوسپوریوم همراه با باکتری Bacillus subtilis و Bacillus firmus همراه با کاربرد 10 درصد گچ سرعت تجزیه ترکیبات پیت نیشکر را افزایش داد و موجب کاهش زمان کمپوست شدن گردید.
Bacillus subtilis
فزاریوم
فانروکت کریزوسپوریم
Bacillus firmus
نسبت C/N
2020
02
20
431
444
https://jne.ut.ac.ir/article_75724_4998f73cb2a9e60c35308a791c3ee096.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
بررسی تغییرات پارامترهای کیفیت آب در حوضه آبخیز سد زاینده رود
سعید
سلطانی
فهیمه
مختاری
رفعت
زارع
سمیه
رئیسی
منابع آب شیرین در جهان محدود بوده و توزیع آنها ناهمگن میباشد و از سوی دیگر با گسترش صنایع، احداث سدها وغیره کیفیت همین منابع محدود نیز رو به کاهش است. بنابراین پایش کیفیت آب، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. برای بررسی تغییرات کیفیت آب، روشهای مختلفی وجود دارد (آزمونهای آماری، رگرسیون و سری های زمانی، روشهای چند متغیره وغیره). در این مطالعه به منظور بررسی کیفیت آب رودخانه زایندهرود، سری زمانی ماهانه پارامترهای کیفیت آب شامل یون سولفات، نسبت جذب سدیم ، هدایت الکتریکی، بی کربنات، یون کلرو pH بکارگرفته شد. به این منظور، رهیافت ارائه شده توسط باکس و جنکنیز به منظور مدلسازی در نظرگرفته شد که شامل سه مرحله تشخیص مدل، تخمین پارامترها و کنترل پارامترهای تخمین زده شده میباشد. برای کلیه پارامترها در ایستگاههای هیدرومتری مدلهای ARIMA، ARMA،MA ، AR، مدلهای ضربی یا فصلی بدست آمد. پس از مدلسازی، دادههای کیفیت آب مربوط به pH، یون بیکربنات و یون کلراز شهریورماه 1384 تا شهریور ماه 1390 پیشبینی شدند و درصد خطا محاسبه گردید که برای pH پایینترین درصد خطا (5 درصد) بدست آمد. علاوه بر مدلسازی، همبستگی دبی با سایر پارامترها نیز محاسبه گردید و مشخص شد که دبی با همه پارامترها به جز pH در ایستگاه اسکندری همبستگی منفی دارد. همچنین متوسط 20 ساله دبی نشان داد که ایستگاه قلعه شاهرخ بالاترین متوسط دبی ( m3/s 57/44) و ایستگاه ورزنه پایین ترین متوسط دبی ( m3/s 015/6) را دارا می باشند.
پارامترهای کیفیت آب
مدل ARMA و ARIMA
MA
AR
حوضه آبخیز زاینده رود
2020
02
20
445
458
https://jne.ut.ac.ir/article_75719_daf12fc3b4a2adf151250d346be3403e.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
تمایزات بهره برداران نظام کشاورزی متعارف و زیستی استان البرز
فاطمه
شفیعی
مهدیه السادات
میرترابی
احمد
رضوانفر
امروزه کشاورزی زیستی به عنوان جایگزین کشاورزی متعارف به همراه کاهش خطرهای محیط زیست، یکی از راهکار های کاهش مشکلات زیست محیطی و سلامت جامعه است. بنابراین، هدف این مطالعه، بررسی تمایزات بهره برداران نظام کشاورزی متعارف و زیستی استان البرز بود. جامعة آماری پژوهش زارعان استان البرز بودند (8312=N) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب بر مبنای سهم شهرستان از کل 148 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی محتوایی آن با کسب نظر از پانل متخصصان تأیید شد. نتایج نشان داد که بیش تر کشاورزان زیستی (7/71 درصد) در مقایسه با متعارف (4/53 درصد) ساکن شهر بودند و سن کمتری داشتند. همچنین، همه کشاورزان زیستی باسواد بودند. نتایج آزمونt نشان داد که بین دو گروه کشاورزان زیستی و متعارف از نظر سن، سطح تحصیلات، سطح زیر کشت، میزان درآمد و سابقه کار کشاورزی تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که سن و سطح زیرکشت به ترتیب بیشترین اهمیت را در تمایز کشاورزان زیستی و کشاورزان متعارف داشته اند. بنابراین، تشویق جوانان روستایی و انجام فعالیت های کشاورزی به وسیله آن ها باید مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل تشخیصی
کود زیستی
کشاورزی رایج
محیط زیستی
2020
02
20
459
472
https://jne.ut.ac.ir/article_75726_b68503e01d7536b083d7413415238fa7.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
استفاده از آنتی اکسیدانت های طبیعی (مواد غیر صابونی) از پساب کارخانجات روغن کشی زیتون به منظور بهبود پایداری بیودیزل در مقابل فساد اکسیداتیو
ستار
طهماسبی انفرادی
زهره
ربیعی
مریم
منزه
داود
محمدی پور
پساب های روغنی از جمله پساب هایی هستند که باعث آلودگی محیط زیست و آسیب شدید به حیات آبزیان می شود. لذا می توان از آنها در صنعت روغن بیودیزل به عنوان نگهدارنده ها (به تنهایی یا ترکیبی با آنتی اکسیدان های سنتزی) استفاده کرد. بیودیزل یک سوخت جایگزین سوخت دیزل می باشد و از واکنش استری چربی های گیاهی و روغن با استفاده از الکل در حضور یک کاتالیزور، تولید می گردد. مزایای آن کاهش تولید هیدروکربن های نسوخته، کربن مونوکسید، سولفات ها، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای است نسبت به سوخت های معدنی (فسیلی) بسیار حساس تر به اکسیداسیون در طول نگهداری در انبار می باشد. دما ، نور خورشید و اکسیژن عوامل خارجی هستند که فرایند ناخواسته اکسیداسیون را القاء می کنند که منجر به اسیدی شدن سوخت (ایجاد خوردگی در سیستم) و تشکیل صمغ نامحلول و رسوبات افزایش ویسکوزیته می گردد. در این مطالعه، اثر انتی اکسیدانهای طبیعی (مواد غیر صابونی) استخراج شده از پساب کارخانه جات روغن کشی پس از استخراج به تنهایی یا در حضور آنتی اکسیدان سنتزی THBQ به بیودیزل تولید شده از روغن افتابگردان با درصد بالای اولئیک اسید به منظور بررسی افزایش پایداری بیودیزل به فرآیند اکسیداسیون در طول ذخیره سازی با استفاده از آنالیز رنسیمت در °C 110 مورد بررسی قرار گرفت و موثرترین فرمولاسیون در ارائه بالاترین زمان القا مربوط به تاثیر سینرژیستی آنتی اکسیدان طبیعی و سنتزی بود، تعیین گردید. ساختار شیمیایی بیودیزل در حضور آنتی اکسیدان با آنالیز FTIR تعیین شد و بررسی PCA گردید.
آنتی اکسیدان (مواد غیر صابونی شونده)
بیودیزل
اکسیداسیون
روغن افتابگردان
2020
02
20
473
484
https://jne.ut.ac.ir/article_75722_930fe6a1dcede197b38d3560644f8b87.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
مطالعه ارزیابی چرخه حیات در تولید ذرت دانهای تحت دو نظام کشت بهاره و پاییزه (مطالعه موردی استان خوزستان)
مریم
کاظمی زاده
عبدالرحیم
هوشمند
عبدعلی
ناصری
منا
گلابی
موسی
مسکرباشی
کشاورزی یکی از فعالیتهای مهم اقتصادی و اثرگذار بر محیط زیست است. ارزیابی اثرات زیستمحیطی تولید محصولات کشاورزی از راهکارهای موثر در دستیابی به کشاورزی پایدار و حفظ منابع طبیعی است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثرات زیستمحیطی تولید ذرت در استان خوزستان بهعنوان یک کشت راهبردی که در سال دوبار کشت میشود، پرداخته است. دادههای اولیه از اطلاعات جهاد کشاورزی استان، اطلاعات کتابخانهای و دادههای تجربی کشاورزان منطقه جمعآوری شد. برای تعیین آب آبیاری و عملکرد محصول از اسفندماه 96 تا آذرماه 97 آزمایشاتی به صورت تیمارهای صحرایی انجام شد. اثرات منفی زیستمحیطی گروههای تاثیر پتانسیل گرمایشجهانی، پتانسیل یوتریفیکاسیون، پتانسیل اسیدیشدن، تخلیه منابع آبی، تخلیه منابع فسیلی، تخلیه منابع فسفات و تخلیه منابع پتاس بررسی شد. یوتریفیکاسیون خشکی و تخلیه منابع فسفات به ازای تولید یک تن دانه ذرت بهعنوان واحد کارکردی، بیشترین اثرات منفی زیستمحیطی را داشتند و هریک از آنها بهترتیب سهم 73/18 و 08/34 درصدی در هزینههای زیستمحیطی انتشار آلایندهها را داشتند. در این میان سهم تخلیه منابع آبی در اثرات مخرب زیستمحیطی برابر 85/22 درصد بود. برای کشت بهاره و پاییزه شاخص Eco-x به ترتیب برابر 92/0 و 70/0 و شاخص RDI بهترتیب برابر 75/1و 29/1 محاسبه شد. پس بهمنظور کاهش آلایندگی تولید ذرت در منطقه بایستی بر لزوم مدیریت مصرف بهینه کودهای شیمیایی، جایگزینی آنها با کودهای آلی و استفاده از کودهای زیستی و استفاده از منابع تامین نیتروژن با پتانسیل آلودگی کمتر تاکید کرد. همچنین در کشت بهاره کاشت ارقام زودرس با پتانسیل عملکرد بالا و سازگار با شرایط آبوهوایی منطقه توصیه میشود.
ارزیابی چرخه حیات (LCA)
گرمایش جهانی
یوتریفیکاسیون
تخلیه منابع
اسیدیته
2020
02
20
485
498
https://jne.ut.ac.ir/article_75727_73bfa9a0972cc02d045bfd0094f91208.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
اثر نیتریلوتری استیک اسید (NTA) بر گیاهپالایی کادمیوم توسط ذرت در شرایط آبشویی خاک
نرگس
محراب
مصطفی
چرم
مجتبی
نوروزی مصیر
گیاهپالایی یک روش برای پالایش فلزات سنگین از خاک است. استفاده از کلاتکنندهها میتواند سبب افزایش کارایی گیاهپالایی گردد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر کلاتکننده نیتریلوتری استیک اسید (NTA) بر شاخصهای رشدی و کارایی گیاه-پالایی گیاه ذرت در خاکهای آلوده به کادمیوم تحت شرایط آبشویی بوده است. بدین منظور در گلخانه آزمایشی شامل سه سطح کادمیوم (صفر، 25 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و NTA با غلظتهای (صفر، 15 و 30 میلیمول در لیتر در هر گلدان) انجام شد. مطابق نتایج بدست آمده بیشترین مقدار کادمیوم در اندامهوایی و ریشه گیاه در تیمار 50 میلیگرم کادمیوم و کاربرد 30 میلیمول NTA به ترتیب با 2 و 8/1 برابر افزایش نسبت به عدم کاربرد NTA دیده شد. همچنین مقدار کادمیوم آبشویی شده با کاربرد 30 میلیمول NTA در هر دو سطح آلودگی 25 و 50 میلیگرم کادمیوم بیشترین مقدار بود. در غلظت 50 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک و 30 میلیمول NTA، علائم سمیت بصورت زرد شدن برگها، کاهش شاخص کلروفیل، نکروزه شدن و کاهش معنیدار وزن خشک اندامهای گیاهی، سطح برگ و ارتفاع گیاه مشاهده گردید. در سطح کادمیوم 50 میلیگرم کادمیوم با کاربرد 30 میلیمول NTA مقادیر BAC (غلظت تجمع زیستی) و BCF (فاکتور غلظت زیستی) نسبت به عدم کاربرد NTA به ترتیب 8/2 و 4/2 برابر افزایش و TI (شاخص تحمل) 33 درصد کاهش یافت. TF (فاکتور انتقال) فقط با کاربرد 30 میلیمول NTA در سطح 50 میلیگرم کادمیوم توانست نسبت به تیمار عدم حضور NTA افزایش معنیدار نشان دهد. با توجه به نتایج با کاربرد NTA به عنوان یک کلاتکننده که دارای حداقل آسیبهای زیست محیط است میتوان کارایی گیاهپالایی توسط ذرت را بصورت قابل ملاحظهای افزایش داد.
نیتریلوتری استیک اسید (NTA)
گیاهپالایی
شاخصهای رشدی
شاخصهای گیاهپالایی
کادمیوم خاک
2020
02
20
499
513
https://jne.ut.ac.ir/article_75725_4e0a746ec21824d3c3458b39e005785c.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
ارزیابی پایداری محلی با روش IUCN در زمانهای پیش و پس از اجرای پروژهی تغذیه مصنوعی ( مطالعه موردی: روستای کال/ استان فارس)
حنانه
محمدی کنگرانی
حسن
مقیم
ارشک
حلی ساز
همواره نقش پروژههای تغذیه مصنوعی در پایداری توسعه مناطق مد نظر بوده است. در این پژوهش با ارزیابی پایداری روستای کال در دو زمان پیش و پس از اجرای پروژه تغذیه مصنوعی (1395-1385) با استفاده از روش IUCN و بر اساس روش دلفی کلاسیک( بر اساس تقسیمبندی وردنبرگ) و در سه گام و به صورت تکمیل فرم نظر خواهی و مصاحبه رودررو و با استفاده ازروش گلولهبرفی به این نقش پرداخته شده است. این روش امکان مقایسهی شرایط موجود منطقه را با وضعیت ایدهآل خود یعنی توسعه ی کامل انسانی و یک اکوسیستم سالم و مولد فراهم میآورد. در این پژوهش در دو بخش اکوسیستم و رفاه انسانی از شش معیار و 14 شاخص) معیارهای آب و پوشش گیاهی هر کدام سه شاخص و معیارهای خاک، جمعیت، فقر و کاربری هر یک دو شاخص) استفاده شده است. در این تحقیق از نظرات 16 خبره استفاده شده است. نتایج نشان داد، میزان پایداری بخش اکوسیستم در پیش و پس از اجرای پروژه در وضعیت متوسط (07/50 و 03/51) میباشد که با شیب ملایم روند صعودی دارد. میزان پایداری بخش انسان در حالت پایداری متوسط در پیش از اجرا (47/50) به حالت تقریباً پایدار در پس از اجرا (13/61) ارتقاء پیدا کرده است. همچنین از میان شاخصها، شاخصهای EC (26 به 8/21)، تصرف اراضی (92 به 6/83) و تبدیل مراتع (80 به 65) از دیدگاه پایداری توسعه سیر نزولی پیدا کردهاند. در مجموع، محدودهی روستای کال در پیش و پس از اجرای پروژه در وضعیت پایداری متوسط میباشد که با شیب ملایم روند صعودی دارد.
ارزیابی پایداری
شاخص
روش IUCN
تغذیه مصنوعی
استان فارس
2020
02
20
515
527
https://jne.ut.ac.ir/article_75720_7a56bec5492b6f0f0e6dee77cebcf603.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
طراحی مدیریت پسماندهای صنعتی با رویکرد تجزیهوتحلیل جریان مواد (MFA)، مطالعه موردی شهرک صنعتی نظرآباد استان البرز
فرزانه
میرزابیاتی
رضا
رفیعی
مظاهر
معین الدینی
توسعه طرح جامع مدیریت پسماند های صنعتی با در نظر گرفتن جنبه های اقتصادی و زیست محیطی، می تواند به استفاده بهینه از منابع کمک کند. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارزیابی وضعیت موجود مدیریت پسماند شامل مقدار و ترکیب پسماند و نحوه جمع-آوری آن در شهرک صنعتی نظرآباد و ارایه سناریوها برای بهبود وضعیت سامانه مدیریت پسماند شهرک است. سناریو 1: جمعآوری پسماند و انتقال آن به یک تاسیسات بازیافت، سناریو 2: جمعآوری پسماند و دفن مستقیم در لندفیل تعریف شد. بعد از تعیین سناریوها، با استفاده از مفهوم موازنه جرم (MFA) میزان پسماند در هر یک از سناریوها محاسبه شد. محاسبات موازنه جرم و نیز برآورد عدم قطعیت محاسبات در نرمافزار STAN انجام شد. تحلیل جریان مواد در یک بازه زمانی 5 ساله برای پسماندهای تولید شده در شهرک انجام شد. در مرحله بعد این دادهها در تحلیل ارزیابی چرخهزندگی مورد استفاده قرار گرفت و اثرات زیستمحیطی هر یک از سناریوها برآورد گردید. نتایج حاصل از چرخه زندگی در پنج طبقه اثر موجود در سناریو اول کمتر از سناریو دوم بود به جز میزان گازهای اسیدی که در سناریو اول بیشتر است و آن هم ممکن است به دلیل واحد تولید RDF در این سناریو است که با جمعبندی کل نتایج، سناریو اول بار زیستمحیطی کمتری داشت. در بخش نتایج اقتصادی، سناریو اول هزینه اولیه بیشتری نسبت به سناریو دوم داشت اما در طی بازه زمانی چند ساله میزان سود حاصل از فروش RDF و همچنین مشکلات حاصل از دفن و به طبع هزینههای ناشی از این مشکلات در لندفیل کمتر خواهد بود که در انتها با جمعبندی کل نتایج، سناریو اول به عنوان سناریو برتر انتخاب گردید.
شهرک صنعتی نظرآباد
مدیریت پسماند صنعتی
تجزیه و تحلیل جریان مواد (MFA)
ارزیابی چرخه زندگی
2020
02
20
529
542
https://jne.ut.ac.ir/article_75721_6ea764802c1f34f7e1465d45b5142b23.pdf
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2008-7764
1398
72
4
مدلسازی مطلوبیت زیستگاه حال و گذشته کمرکولی کوچک (Sitta neumayer) در ایران
مسعود
یوسفی
افشین
علیزاده شعبانی
حسین
آذرنیوند
امروزه مدلهای آشیان بوم شناختی کاربردهای فراوانی در بومشناسی، حفاظت و جغرافیای زیستی پیدا کردهاند. این مدلها با استفاده از نقاط حضور گونه ها و متغیرهای محیطی احتمال حضور آنها را در محدوده جغرافیایی معین برآورد می کنند. در مطالعه حاضر با استفاده از مدل مکسنت، 107 نقطه حضور و نه متغیر محیطی آشیان بومشناختی کمرکولی کوچک در ایران تهیه و مهمترین متغیرهای موثر بر توزیع گونه در سطح کشور شناسایی شد. نتایج حاصل از این مدلسازی نشان داد که رشته کوه زاگرس، رشته کوه البرز، کپه داغ و همچنین برخی کوه-های ایران مرکزی دارای بیشترین مطلوبیت زیستگاهی برای حضور گونه هستند. شاخص نرمال شده پوشش گیاهی (2/42)، ارتفاع (3/17) و متوسط بارش سالیانه (5/12) جز مهمترین متغیرهای موثر بر توزیع گونه شناسایی شدند. همچنین، در مطالعه حاضر مدل توزیع گونه در آخرین عصر یخچالی تهیه شد. مقایسه مدل توزیع گونه در شرایط حاضر و گذشته نشان داد توزیع گونه کم و بیش با توزیع آن در گذشته متفاوت بوده اما بخش عمده زاگرس در گذشته نیز برای حضور گونه مطلوبیت بالایی داشته است. از آنجایی که نتایج مطالعه حاضر نشان داد شاخص نرمال شده پوشش گیاهی مهمترین پیش بینی کننده توزیع کمرکولی کوچک در ایران است بنابراین برای مدیریت و حفاظت این گونه باید پوشش گیاهی زیستگاه آن مورد حفاظت قرار گیرد.
Sitta neumayer
آشیان بومشناختی
زیستگاه
مکسنت
متغییرهای محیطی
2020
02
20
543
554
https://jne.ut.ac.ir/article_75718_2c65179429c58d0fbb334045193af9a3.pdf