دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
مقایسه سه روش تعیین دبی محیطزیستی برای رودخانه هرو در حوزه آب منطقهای استان اردبیل
139
150
FA
بهمن
جباریان امیری
دانشگاه تهران، دکترای محیط زیست
jabbarian@ut.ac.ir
بهاره
خرازی باهری
گروه محیط زیست، دانشگاه تهران
baharehbaheri@ut.ac.ir
بابک
خیاط رستمی
شرکت آب منطقه ای اردبیل
babak.kh.rostami@gmail.com
10.22059/jne.2018.67397
بهمنظور تأمین نیاز اکوسیستم رودخانه لازم است تا بخشی از جریان رودخانه تحت عنوان جریان محیطزیستی به خود رودخانه تخصیصیافته تا تضمینکننده پایداری اکوسیستم رودخانهها باشد چرا که بهرهبرداری از اکوسیستمها و خدمات اکولوژیکی رودخانهها همچون تأمین آب نمیبایست توان اکولوژیکی آنها را در داشتن یک زندگی پایدار به خطر بیاندازد. بهطور کلی هدف از انجام پروژه حاضر، تعیین بده محیطزیستی با بهکارگیری سه روش (مدلسازی بارش-رواناب، روش هیدرولوژیک و مدل پارامترهای تغییر هیدرولوژیک) و مقایسه نتایج در حوزه آبخیز آبگرم، رودخانه هروچای، واقع در محدوده مدیریتی شرکت آب منطقهای استان اردبیل است. روش جریان پایه آبزیان بر این مبنا استوار است که میانگین جریان در خشکترین ماه سال برای زندگی ماهیان کافی است مگر اینکه جریان اضافی برای تأمین نیازهای تخمریزی و تولیدمثل لازم باشد. برای انجام این روش از مدل تانک بهرهجویی شد. در روش منحنی تداوم جریان، آمار در حالت طبیعی جریان تحلیل میشود تا بده رودخانه را که در x درصد موارد جریان از آن فراتر میرود تعیین نماید؛ و در نهایت مدل تغییر شاخص هیدرولوژیک که برابر بررسیهای به عمل آمده، با استفاده از این روش میتوان تغییرات وضعیت رودخانه را ارزیابی کرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در این حوزه آبخیز روش مدلسازی منجر نتایج قابل اتکا و استناد شده است و همچنان روشهای هیدرولوژیکی برآورد بده محیطزیستی عملیتر بوده و میزان دادهبری آنها کم است و از اینرو در زمان کوتاهی قابل محاسبه است. بر همین اساس و طبق روش منحنی تداوم جریان مقدار بده محیطزیستی 191/0 مترمکعب بر ثانیه برآورد شده است.
دبی محیطزیستی,مدل تانک,منحنی تداوم جریان,مدل تغییر شاخص هیدرولوژیک
https://jne.ut.ac.ir/article_67397.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67397_d5a3fbbf31a998245a0dbd4fd8eff292.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
تعیین عناصر دارای پتانسیل غنی شدگی در باطله های کانه آرایی معدن مس سرچشمه رفسنجان، استان کرمان
151
167
FA
مهدی
خراسانی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
khorasani_283@yahoo.com
عصمت
اسماعیل زاده
رئیس واحد تحقیقات آب و محیط زیست امور تحقیق و توسعه مجتمع مس سرچشمه
esesmaeilzadeh@gmail.com
10.22059/jne.2018.208705.1173
باطلههای کانه آرایی مهمترین نوع باطله معدنی می باشند که در طی فرایند فرآوری کانسنگهای سولفیدی؛ بویژه باطلههای کانه آرایی مهمترین نوع باطله معدنی می باشند که در طی فرایند فرآوری کانسنگهای سولفیدی؛ به ویژه مس پورفیری در حجم بسیار زیادی تولید میگردند. هدف اصلی از انجام این پژوهش تعیین عناصر دارای غنیشدگی در باطلههای کانه آرایی معدن مس سرچشمه، به عنوان یکی از بزرگترین معادن مس پورفیری دنیا میباشد. برای این منظور تعداد 90 نمونه سطحی و عمقی (تا عمق تقریبا 10 متر) از باطلههای تازه و همچنین از باطلههای غیر هوازده در بخشهای قابل دسترس سد باطله نمونهبرداری شدند. از این تعداد، 14 نمونه مرکب برای انجام آنالیز چند عنصری به روش طیف سنجی جرمی با پلاسمای جفت شده القائی (ICP-MS) و تهیه مقاطع صیقلی آماده گردید. مطالعه میکروسکوپی مقاطع صیقلی نشان داد که باطلهها اغلب حاوی کانی سولفیدی پیریت و در مواردی حاوی کالکوپیریت و کالکوسیت میباشند. از مجموع بیش از 60 عنصر بررسی شده نتایج حاصل از شاخص نرمال شده غنی شدگی نشان میدهد که در مقایسه با غلظت متوسط پوستهای عناصر و همچنین غلظت آنها در سنگ گرانودیوریت غیرکانهزا (1) عناصر آنتیموان (mg/kg 1/1 ± 9/3)، تنگستن(mg/kg 8/8 ± 4/21)، آرسنیک (mg/kg 3/2 ± 4/21)، بیسموت (µg/kg 10 ± 33)، طلا (µg/kg 10 ± 33) و نقره (mg/kg 15/0 ± 02/1) دارای غنیشدگی با اهمیت، (2) عناصر مس (mg/kg 478 ±1350) و آهن (%52/0 ± 4) دارای غنیشدگی خیلی زیاد و (3) عناصر گوگرد (%6/0±75/2)، رنیُم (mg/kg 07/0 ± 21)، تلوریم (mg/kg 23/0 ± 38/0)، سلنیم (mg/kg 95/0 ± 81/4) و مولیبدن (mg/kg 7/18 ± 91) دارای غنیشدگی بی نهایت زیاد میباشند (میانگین غلظت ± انحراف معیار). این عناصر یا کالکوفیل بوده و یا پتانسیل بالایی برای حضور در فازهای سولفیدی مانند پیریت و کالکوپیریت را دارند. نتایج بدست آمده به خوبی با علائم ژئوشیمایی عناصر در کانسارهای مس پورفیری همخوانی داشته و به خوبی مبین عناصر دارای پتانسیل اقتصادی-زیست محیطی در باطلههای کانهآرایی معدن مس سرچشمه میباشند.
"باطله های کانه آرایی"," ژئوشیمی"," کانیهای سولفیدی","مجتمع مس سرچشمه"
https://jne.ut.ac.ir/article_67392.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67392_03bdf7e7fb3ba9556c89f1db76c85253.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
توسعه مدلی برای برنامه ریزی توسعه با تأکید بر پارامتر های محیط زیست، انرژی و اقتصاد مبتنی بر روش تحلیل سلسله مراتبی و برنامه ریزی آرمانی
169
184
FA
جلال
رضائی نور
مدیر گروه مهندسی صنایع، مدیر فناوری اطلاعات دانشگاه قم، مدیر مسئول دوفصلنامه مدیریت مهندسی و رایانش نرم
j.rezaee@qom.ac.ir
مهران
سلطانی
کارشناسی ارشد مهندسی صنایع دانشگاه قم
m.soltani@stu.qom.ac.ir
محسن
عاقلان
کارشناسی ارشد مهندسی صنایع دانشگاه قم
mohsenaghelan@yahoo.com
10.22059/jne.2018.210832.1204
توسعه پایدار متوازن، نیازمند به کارگیری سیاستهای مناسب و یکپارچه، در چندین بخش اقتصاد، محیط زیست، انرژی و معیارهای اجتماعی است. برخی از اهداف کلان هر بخش با سایر بخش ها در تناقض است. برنامه ریزی آرمانی از زیر شاخههای آنالیز تصمیم گیری چند معیاره، یکی از تکنیکهای رایج مطالعه تصمیمات با اهداف متناقض است. در این پژوهش، یک مدل برنامه ریزی آرمانی وزن دهی شده پیشنهاد گردیده است که اهداف نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای را با توجه به مرتبط بودن به یکدیگر جهت تخصیص کار آمد منابع، با یکدیگر یکپارچه می کند. همچنین برای محاسبه ی اوزان برنامه ریزی آرمانی از روش تحلیل سلسله مراتبی که از زیر شاخههای تصمیم گیری چند معیاره است استفاده شده است که بر اساس نتایج به دست آمده، اوزان انتشار گازهای گلخانهای، تولید ناخالص داخلی، میزان اشتغال و مصرف انرژی هر یک به ترتیب 433/0، 258/0، 181/0 و 126/0 به دست آمده است. مدل ارائه شده با استفاده از بخشهای کلیدی اقتصاد ایران با توجه به اهداف توسعه در سند پنجم چشم انداز توسعه، اعتبار سنجی شده است. بر اساس حل این مدل دریافتیم، تنها آرمان در نظر گرفته شده برای مصرف انرژی، محقق نشده است و متغیر انحراف از آرمان نامطلوب آن عدد 3576128 گیگا وات ساعت به دست آمده است که بیانگر این می باشد که در سالهای آتی جهت دستیابی به اهداف تعیین شده در زمینههای مورد نظر به انرژی زیادی نیاز خواهیم داشت، و در صورتی که در رفتار خود در زمینه ی مصرف انرژی تغییراتی ایجاد نکنیم با مشکلات بسیاری در زمینه تامین انرژی و محیط زیست مواجه خواهیم شد.
توسعه پایدار,گازهای گلخانه ای,تولید ناخالص داخلی,مصرف انرژی,برنامه ریزی آرمانی
https://jne.ut.ac.ir/article_67394.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67394_d87f36d47139bf4e4cde8ee01595d77d.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
بررسی وضعیت زیست محیطی خاک و گیاه Astragalus sp. در اراضی اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد
185
195
FA
مریم
زارع رشکوئیه
دانشجو
maryamzare88@yahoo.com
امیرحسین
حمیدیان
دانشگاه تهران
a.hamidian@ut.ac.ir
بهمن
جباریان امیری
دانشگاه تهران، دکترای محیط زیست
jabbarian@ut.ac.ir
10.22059/jne.2018.250891.1472
در این مطالعه غلظت عناصر محلول در خاک و گیاه اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد (Al, As, Ba, Cr, Cu, Fe, Mg, Mn, Mo, Ni, Pb, Rb, S, Si, Sr, Zn) و تجمع و انتقال این عناصر در گیاه Astragalus sp. با فاکتور انتقال مورد بررسی قرار گرفت. جهت تعیین تغییرات انها از ازمون ANOVA و دانکن استفاده شد. همبستگی عناصر با یکدیگر توسط ضریب همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، بیشترین غلظت عناصر مربوط به فلز منیزیوم و آهن در ساقه گیاه و نیکل و کروم نیزکمترین غلظت در خاک را داشتند . براساس داده های به دست امده غلظت متوسط عناصر محلول در نمونه های خاک آنالیزشده به ترتیب: S>Mg>Si>Al>Sr>Mn>Cu>Zn> Pb>Fe>Rb>As> Ba> Mo.، همچنین، میانگین غلظت عناصر Al, As, Ba, Cr, Mn, Mo, Cu, S و Sr در ریشه > ساقه> خاک و میانگین غلظت عناصر Fe, Mg, Ni, Pb, Rb, Si, Zn در ساقه> ریشه> خاک بود. عناصر Zn, Si, Rb, Pb, Ni, Mg, Fe و Ba با فاکتور انتقال بیش از یک توانایی انتقال از ریشه به ساقه و تجمع در اندامهای هوایی گیاه Astragalus sp را دارند بیشترین و کمترین فاکتور انتقال به ترتیب مربوط به سیلیسیم (2.11) و آلومینیوم (0.38) بود. همچنین، ضریب هبستگی قوی (Pvalue < 0.01) – بیش از 50 رصد- بین فلزات با یکدیگر وجود دارد. مطالعه حاضر نشان می دهد Astragalus sp.توانایی جذب عناصر Zn, Si, Rb, Pb, Ni, Mg, Fe و Ba را در اندامهای هوایی خود دارد. عناصر Al, As, Mn, Cu, , Sr, Cr و Mo تجمع بیشتری در ریشه نسبت به اندامهای هوایی نشان داد. که این مساله بیان کننده پتانسیل این گیاه در گیاهپایایی و گیاهپالایی مناطق آلوده میباشد.
دسترسی زیستی,گیاه پالایی,تثبیت گیاهی,صنایع ذوب فلزی خاتون آباد,Astragalus sp
https://jne.ut.ac.ir/article_67395.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67395_792544c1e4f1f536215e9f781e1a2b01.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
تغییرات گروه گونه های پوشش گیاهی در ارتباط با عوامل محیطی و مدیریتی در اکوسیستم های کوهستانی زاگرس (مطالعه موردی: بانه)
197
212
FA
بختیار
فتاحی
گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه ملایر، شهر ملایر، استان همدان، ایران.
fattahi_b@yahoo.com
محمدعلی
زارع چاهوکی
استاد گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mazare@ut.ac.ir
محمد
جعفری
دکتری، دانشگاه تهران
jafary@ut.ac.ir
حسین
آذرنیوند
دکتری، دانشگاه تهران
hazar@ut.ac.ir
پژمان
طهماسبی
دانشیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه شهرکرد
pejman.tahmasebi@nres.sku.ac.ir
10.22059/jne.2018.249751.1462
چکیده<br />این مطالعه تغییرات گروهگونههای گیاهی را در ارتباط با عوامل محیطی و مدیریتی در مراتع کوهستانی بانه-کردستان بررسی کرده است. برای این منظور 4 گروهگونه گیاهی بوتهزار، علفزار، بوتهزار-علفزار و گراسلند هر کدام با 3 سایت، در منطقه مورد مطالعه شناسایی گردید. در هر سایت تعداد 30 پلات 2 متر مربعی به روش تصادفی-سیستماتیک مستقر گردید و تعداد 10 پروفیل خاک در مرکز پلاتهای هر سایت تا عمق 30 سانتیمتری حفر گردید (در مجموع برای هر گروهگونه 90 پلات و 30 نمونه خاک) و کلیه فاکتورهای گیاهی، خاکی، توپوگرافی و مدیریتی در همه سایتها اندازه-گیری شد. نتایج آنالیز چند متغیره تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) نشان داد که دو محور اول و دوم، در مجموع 73% از تغییرات صفات گیاهی گروهگونهها را توجیه میکنند. گروهگونههای علفزار و بوتهزار-علفزار با متغیرهای رس، مواد آلی، نیتروژن، عمق خاک، پتاسیم و سیلت عمق اول و هدایت الکتریکی عمق دوم و دامنه شمالی ارتباط مستقیم دارند. گراسلند با فاکتورهای سیلت، عمق دوم، اسیدیته، آهک عمق دوم و دامنه جنوبی و گروه بوتهزار با متغیرهای شن، سنگریزه عمقی و سطحی، دامنه جنوبی و چرای دام ارتباط مستقیم دارد، به عبارت دیگر توپوگرافی، چرا و فاکتورهای فیزیکی خاک به همراه نیتروژن و مواد آلی مهمترین عوامل تاثیرگذار در تفکیک گروهگونههای گیاهی بودند. گروهگونه-هایی که دارای گروههای عملکردی مختلفی بودند (بوته و علفی) تولید و پوشش، بیشتری داشتند.
ساختار,عملکرد,فرم رویشی,مرتع
https://jne.ut.ac.ir/article_67398.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67398_8d6e05943122acc20d232923e01f3737.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
تعیین تقویم شرجی و علل سینوپتیک آن در سواحل جنوب کشور، مطالعه موردی: ایستگاه بندرعباس
213
226
FA
فرانک
کهریزی
کارشناسی ارشد آب و هواشناسی شهری از دانشگاه خوارزمی- تهران، ایران
faranakkahrizi@yahoo.com
محمدحسین
ناصرزاده
دانشگاه خوارزمی، دانشکده علوم جغرافیایی-گروه آموزشی آب و هواشناسی
nasserzadeh2100@yahoo.com
بهلول
علیجانی
استاد اقلیم شناسی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
bralijani@gmail.com
اسماعیل
احمدی
استادیار مدعواقلیم شناسی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
ahmadi.ism@gmail.com
10.22059/jne.2018.207496.1161
از عوامل اصلی محدود کنندهیشرایط آسایشدر منطقهساحلی وقوع پدیده شرجی استکه خود تحت کنترل دما ورطوبت است. جهت انجام این پژوهش ایستگاه بندرعباس( به علت فاصله کم تا ساحل) انتخاب شده است. داده های اقلیمی این تحقیق شامل دمای هوا برحسب درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی به درصد و سرعت باد بر حسب نات می باشد،که آمارداده های ساعتی این پارامترها، از سازمان هواشناسیکشور در دوره آماری30ساله (2014-1985) دریافت شد. برای محاسبه این شاخص از فرمول -heat index استفاده شد و پس از محاسبه شاخص گرمایی، نمودار میانگین هر ماه با قدرت تفکیک روزانه و ساعتی از مقادیر شاخص برای ایستگاه تهیه شد. سپس جداول تقویمشرجی بدست آمد که ضمنمشخصنمودناحتمالرخداد شرجی برای هر ساعت ازروز، سطوح مختلف احتمال(تعداد رخداد با احتمال50 تا70و70تا90وبالاتر از90)نیز مشخص شد. برای تحلیل سینوپتیک از روش محیطی به گردشی استفاده شد. در این پژوهش با استفاده از دادههای مربوط به مؤلفههای، فشار سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، دما، باد مداری، باد نصف النهاری و رطوبت نسبی، نقشه های فشار سطح دریا، ارتفاع ژئو پتانسیل، نقشه ضخامت، نقشه توزیع رطوبت نسبی و نقشهی چرخندگی(تاوایی) ترسیم و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که استقرار کمفشار حرارتی بسیار قوی بر روی خلیج فارس و نیز پرفشارهای بیابانهای عربستان و ایران مرکزی موجب ایجاد شیو فشاری و انتقال هوای گرم و سوزان به سمت خلیج فارس و درنهایت رخداد شرایط تبخیر شدید دریا شده که شرایط شرجی را فراهم کرده است.
تقویم شرجی,شاخص HI,آسایش اقلیمی,تحلیل سینوپتیک,بندرعباس
https://jne.ut.ac.ir/article_67396.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67396_5ab424f138f752dc1fedb89a326bc13d.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
مطالعه الگوی تغلیظ زیستی(BCF) و تجمع زیستی (BAF) ترکیبات آروماتیک در صدف تابوت موجدار
227
236
FA
معصومه
محمودی
دانشگاه آزاد دورود
mahmoodimasoomeh@gmail.com
علیرضا
صفاهیه
دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
safahieh@hotmail.com
10.22059/jne.2018.45211.639
فاکتورهای تجمع زیستی(BAF)،تغلیظ زیستی(BCF) و بزرگنمایی زیستی(Biomagnifications) به منظور ارزیابی خطر اکولوژیکی آلایندهها مورد مطالعه قرار میگیرند. از آنجا که دوکفهایها پایشگرهای زیستی خوبی هستند این موجودات میتوانند گزینه های مناسبی نیز برای مطالعه تجمع زیستی و تغلیظ زیستی آلاینده ها در سواحل باشند. سواحل خلیج فارس به خصوص استان بوشهر به دلیل حمل و نقل دریایی، ورود فاضلاب شهری و صنعتی، سکوها و پایانههای نفتی همواره در معرض آلایندههایی مانند ترکیبات PAHs است. ترکیبات PAHs اثرات مضر بسیاری بر موجودات دارند. مطالعه حاضر به منظور بررسی الگوی جذب، تجمع و تغلیظ این ترکیبات در صدف تابوت موجدار در سواحل بوشهر انجام شد. بدین منظور نمونهبرداری از صدف مذکور، رسوبات و آب دریا در پنج ایستگاه مختلف در سواحل بوشهر انجام شد. پس از هضم و استخراج PAHs نمونهها توسط حلالهای آلی، مقادیر PAHs آنها توسط دستگاه(KANUER) HPLCاندازهگیری شدند. بطورکلی میانگین غلظت PAHs در آب 14/17 میکروگرم بر لیتر و رسوب و صدف به ترتیب 52/2866، 70/ 412 نانوگرم بر گرم(وزن خشک)بود. متوسط میزان تغلیظ زیستی این آلایندهها 31/26و میزان تجمع زیستی14/0بود. نتایج نشان داد غلظت ترکیبات 3حلقهای در آب و صدف و ترکیبات 5 و6 حلقهای در رسوب بیشتر بوده است. فاکتور تجمع زیستی (BAF) ترکیبات 3حلقهای در صدف مورد مطالعه بیشتر از ترکیبات 4حلقهای بوده است. در حالیکه فاکتور تغلیظ زیستی(BCF) ترکیبات 4حلقهای بیش از ترکیبات 3حلقهای بوده است. همبستگی معنیداری بین logkowو BAF ترکیبات PAHs در صدف تابوت موجدار مشاهده شد(P<0.05). بهنظر میرسد شرایط محیطی، منابع PAHs و مسیر جذب ترکیبات مذکور از عوامل تأثیر گذار بر مقادیر BAF وBCF باشند.
تغلیظ زیستی,تجمع زیستی,جذب,صدف تابوت موجدار
https://jne.ut.ac.ir/article_67390.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67390_29843b204fe183623a4daa82ca9576c6.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
تعیین نمایههای مؤثر بر تغییر کیفیت خاک در رابطه با نوع کاربری اراضی
239
253
FA
علی اکبر
نظری سامانی
دانشگاه تهران
aknazari@ut.ac.ir
محمد
جعفری
دانشکده منابع طبیعی
دانشگاه تهران
jafary@ut.ac.ir
کاظم
نصرتی
دانشکده علوم زمین
دانشگاه شهید یهشتی
knosrati@gmail.com
فاطمه
رحیمی
کرج
f.rahimi@yahoo.com
مهسا
عبدالشاه نژاد
احیائ مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی
abdolshanejad@ut.ac.ir
10.22059/jne.2018.126388.936
مطالعات کیفیت خاک در شناسایی اثرات مدیریتهای مختلف در عرصههای کشاورزی و منابع طبیعی ازجمله تخریب مرتع و جنگلها و احیای اراضی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش شاخص کیفیت خاک در دو عمق خاک و شش کاربری اراضی مختلف منطقه شهریار استان تهران با استفاده از تغییرهای فیزیکی و شیمیایی و آنالیز چند متغیره بدست آمد، بدین منظور کاربری اراضی مرتعی(طبیعی، قرق، تحت چرا) و زراعت آبی (باغ پسته، زراعت یونجه و گندم) به روش تصادفی - سیستماتیک از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری نمونهبرداری شد و برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. تحلیل آماری خصوصیات خاک در عمق 15-0 سانتیمتری باعث ایجاد 5 فاکتور مؤثر با مقادیر ویژه بیش از یک شد: فاکتور1- شوری خاک، فاکتور2- عناصر غذایی، فاکتور3- بافت خاک، فاکتور4- فسفر خاک و فاکتور5- رطوبت خاک میباشد. مطالعات نشان داد فاکتور 1 مهمترین عامل برای ارزیابی کیفیت خاک و پتاسیم خاک مهمترین خصوصیت خاک در تعیین کیفیت خاک در عمق 15-0 سانتیمتری میباشد. همچنین در عمق 30-15 سانتیمتری نیز 4 فاکتور مؤثر با مقادیر ویژه بیش از یک حاصل شد: فاکتور1- شوری خاک، فاکتور2- رطوبت خاک ، فاکتور3- بافت خاک، فاکتور4- فسفر خاک میباشد که فاکتور 1 مهمترین عامل و SAR و EC مهمترین خصوصیت خاک در تعیین کیفیت خاک در عمق 30-15 سانتیمتری میباشد. درمجموع میتوان استنباط کرد که فاکتور شوری خاک مهمترین عامل در ارزیابی کیفیت خاک در کاربریهای مختلف اراضی منطقه مورد مطالعه هستند.
"کاربری اراضی","ارزیابی کیفیت خاک","شاخصهای فیزیکی و شیمایی","تحلیل آماری"
https://jne.ut.ac.ir/article_67391.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67391_2c2092094bf094c70d94c785e71fba3d.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
محاسبه بهرهوری سازگار با محیطزیست در بخش کشاورزی
255
268
FA
مهسا
هماییان
فارغ التحصیل کارشنای ارشد
homayyan@yahoo.com
محمد
آقاپور صباغی
عضو هیئت علمی
aghapoor@ut.ac.ir
10.22059/jne.2018.210616.1200
کشاورزی بهطور بالقوه یکی از مهمترین عواملی است که باعث تخریب محیطزیست میشود. بهطوریکه در اکثر مواقع استفاده بیرویه از کود و سموم شیمیایی برای رسیدن به بهرهوری بیشتر در بخش کشاورزی اثرات بد زیستمحیطی را به دنبال دارد. لذا در تحقیق حاضر به محاسبه رشد بهرهوری کشاورزی ایران با در نظر گرفتن اثرات زیستمحیطی در دوره زمانی 90-1370 پرداختهشده است. در این مطالعه از روش شاخص مالمکوئیست نهادهگرا با استفاده از تابع فاصله و شاخص بهرهوری تعدیلیافتۀ سازگار با محیطزیست استفادهشده است. نتایج نشان میدهد که میزان رشد بهرهوری زیستمحیطی 7/3 درصد و میزان رشد بهرهوری معمولی2/3 درصد میباشد. درواقع میزان رشد بهرهوری زیستمحیطی محاسبهشده بیشتر از میزان رشد بهرهوری معمولی، برآورد گردیده است. این نتیجه نشان میدهد که در بررسی بهرهوری زیستمحیطی، علاوه بر اینکه بهرهوری تولید محصولات دارای ارزش بازاری موردنظر قرارگرفته است، بلکه، اهتمام بخش کشاورزی مبنی بر کنترل آلایندههای موردنظر نیز در نظر گرفتهشده است. لذا پیشنهاد میگردد، بهمنظور اجتناب از برآورد بیشازحد بهرهوری همواره اثرات منفی زیستمحیطی فعالیتهای کشاورزی در محاسبات بهرهوری مدنظر قرار گیرند. همچنین یافتهها حاکی از کاهشی بودن نرخ رشد بخش کشاورزی است. این امر به دلیل بیشتر بودن نرخ رشد نهاده موجودی سرمایه نسبت به نرخ رشد محصولات در بخش کشاورزی است. ازجمله راهکارهای افزایش این نرخ، جلوگیری از خارج شدن سرمایه از بخش کشاورزی و اولویتبندی سرمایهگذاری باهدف افزایش بهرهوری است.
بهرهوری,محیطزیست,شاخص مالمکوئیست نهادهگرا,تابع فاصله
https://jne.ut.ac.ir/article_67393.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67393_b0b88bc182e456696caeb243b845f8ae.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
71
2
2018
08
23
بررسی آشیان بوم شناختی اقلیمی کمرکولی جنگلی (Sitta europaea) در رشته کوههای البرز و زاگرس
269
285
FA
سارا
یالپانیان
گروه محیط زیست - دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
ssaarraayl@gmail.com
مسعود
نظری زاده دهکردی
گروه محیط زیست - دانشکده منابع طبیعی - دانشگاه تهران
nazari_zadeh@yahoo.com
عاطفه
اسدی
دانشجوی دکترا، آزمایشگاه بیوجغرافی و اکولوژی مهرهداران، مرکز مطالعات علمی ملی مونت پلیه، مونتپلیه، فرانسه
santa.asadii@gmail.com
مریم
امیدی
اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان
mm_omidi@yahoo.com
علی
رضایی خوزانی
دانشگاه تهران
ali.rezaei.b52@gmail.com
محمد
کابلی
0000-0002-9203-2346
دانشگاه تهران
mkaboli@ut.ac.ir
10.22059/jne.2018.253038.1487
همواره دو پرسش رقیب برای تفسیر تفاوتهای مشاهده شده در آشیانهای بومشناختی بین آرایههای نزدیک به هم در زیستگاههای یکسان یا مجاور هم وجود دارد: آیا جمعیتهای مختلف یک گونه در آشیانهای بومشناختی متفاوتی ساکن شده و سپس با قطع جریان ژن بین آنها، گونهزائی شکل گرفته است؟ یا این که گونهزائی قبلا بروز کرده و سپس آرایههای نزدیک به هم در آشیانهای بومشناختی کم و بیش مشابهی ساکن شدهاند؟ در این مطالعه تفاوت آشیان بومشناختی اقلیمی دو زیرگونه کمرکلی جنگلی (rubiginosa و persica) و تاثیر آن بر گونهزائی در این دو زیرگونه با بررسی آشیان بومشناختی اقلیمی در دورههای زمانی مختلف از گذشته تا زمان حال و همچنین آزمونهای برابری و تشابه آشیان آنها در فضاهای جغرافیایی و محیطزیستی در رشته کوههای البزر و زاگرس مدلسازی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که همپوشی آشیان بومشناختی اقلیمی بین کلادهای البرز و زاگرس اندک و آزمون برابری و تشابه آشیان این دو زیرگونه در این رشتهکوهها معنیدار بوده است. بر اساس این نتایج میتوان وقوع پدیده حفاظتگرایی را در آشیان بومشناختی بین این دو زیرگونه کمرکلی محتمل دانست که اشاره بر وقوع فرایند گونهزائی در هر یک از آنها در نواحی جغرافیائی دگرجا قبل از مهاجرت به رشتهکوههای البرز و زاگرس دارد. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که هر کدام از جمعیتهای کمرکلی در این دو رشتهکوه را میتوان یک واحد تکاملی معنیدار تلقی نموده و هر دو زیرگونه را در برنامهها و اولویتهای حفاظتی گنجاند.
مدلسازی آشیان بومشناختی,کمرکولی جنگلی,واحد تکاملی معنیدار
https://jne.ut.ac.ir/article_67399.html
https://jne.ut.ac.ir/article_67399_a5a65aaadf86fdf785684ed7716ab7bd.pdf