دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
مقایسۀ دو پارک ملی خجیر و سرخهحصار از لحاظ روند تغییرات پوشش/کاربری
341
350
FA
شیرکو
جعفری
دانشجوی کارشناسی ارشد محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران، کرج
sh.jaafari@ut.ac.ir
افشین
علیزاده شعبانی
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران، کرج
ashabani@ut.ac.ir
افشین
دانه کار
0000-0002-1392-8778
دانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران، کرج
danehkar@ut.ac.ir
علیاکبر
نظری سامانی
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران، کرج
aknazari@ut.ac.ir
10.22059/jne.2014.36607
یکی از مهمترین هدفهای ایجاد پارکهای ملی در همۀ کشورها حفظ گونهها و جلوگیری از تداوم تخریب در اکوسیستمهاست، زیرا حفاظت از این مناطق میتواند نقشی اساسی در ادارۀ صحیح سایر مناطق، بهخصوص مناطق همجوار، داشته باشد. متأسفانه این روند در پارکهای ملی ایران با سیری معکوس طی چند دهۀ اخیر بهسوی تغییر در پوشش طبیعی سیمای مناطق تحت حفاظت، بهخصوص پارکهای ملی بوده که به افزایش نگرانیها برای حفاظت از باقیماندة تنوع زیستی در این مناطق منجر شده است. در این تحقیق، روند تغییرات پوشش طبیعی و توسعه در دو پارک ملی خجیر و سرخهحصار، با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست مربوط به سالهای 1365، 1379 و 1389، بررسی شده است. بدین منظور، ابتدا تصاویر ماهوارهای تصحیح و در پنج طبقه دستهبندی شدند. سپس مساحت این طبقات در نقشۀ کاربری برای هر سال تعیین و مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد که هر دو پارک ملی در طول دورۀ پژوهش با تخریب و تغییر کاربری مواجه بودهاند. بهطور کلی پارک ملی خجیر بیشتر با کاهش مرتع و پارک ملی سرخهحصار بیشتر با افزایش ساختوساز مواجه بوده است. همچنین، میزان تغییر کاربری و ساختوساز در پارک ملی سرخهحصار بیشتر از پارک ملی خجیر است.
پارک ملی خجیر,پارک ملی سرخهحصار,پوشش گیاهی,ساختوساز,سنجش از دور
https://jne.ut.ac.ir/article_36607.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36607_007668cabd01181eb221724e6142e538.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
کاربرد رگرسیون لجستیک و زنجیرۀ مارکف در پیشبینی تغییرات کاربری سرزمین شرق استان مازندران
351
363
FA
شریف
جورابیان شوشتری
کارشناس ارشد محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
sharif.shooshtari@stu.malayeru.ac.ir
عباس
اسماعیلی ساری
استاد گروه محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
esmaili@modares.ac.ir
سید محسن
حسینی
دانشیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
hosseini@modares.ac.ir
مهدی
غلامعلی فرد
دانشجوی مقطع دکتری و بورسیه هیئت علمی گروه محیط¬زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس.
mehdi_gholamalifard@yahoo.com
10.22059/jne.2014.36608
این تحقیق با هدف پیشبینی تغییرات کاربری سرزمین (جنگل، کشاورزی، مناطق مسکونی و باغ) شرق استان مازندران با استفاده از رگرسیون لجستیک و زنجیرۀ مارکف در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد. با استفاده از تصاویر ماهوارهای سالهای 13۶۶-13۸۰ تغییرات کاربری سرزمین منطقه مشخص شد. پتانسیل انتقال با استفاده از رگرسیون لجستیک مدلسازی شد. بدین صورت که از هفت متغیر (مدل رقومی ارتفاعی، فاصله از مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، جنگل، رودخانه و جاده و متغیر کیفی پوشش اراضی) و هفت زیرمدل (جنگل به کشاورزی، جنگل به مسکونی، جنگل به باغ، کشاورزی به مسکونی، کشاورزی به باغ، باغ به مسکونی، باغ به کشاورزی) استفاده شد. تغییرات کاربری سرزمین با استفاده از زنجیرۀ مارکف و مدل پیشبینی سخت برای سال 1385 پیشبینی شد. نقشۀ پیشبینیشده با مدل با نقشۀ واقعیت زمینی 1385 صحتسنجی شد. درنهایت، تغییرات کاربری سرزمین برای سال 1392 پیشبینی شد. نتایج نشان داد، طی سالهای 1366 تا 1380، سطح چشمگیری از اراضی جنگلی و باغی کاسته شده و در مقابل به اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی افزوده شده است. مقادیر موفقیت خنثی، موفقیت، خطا و هشدار خطا بهترتیب 8/89، 1/0، 8/9 و 3/0 درصد و کل خطای پیشبینی مدل 1/10 درصد بهدست آمد که نشاندهندۀ پذیرفتنیبودن مدل است. همچنین، نتایج پیشبینی نشان داد مساحت اراضی جنگلی و کشاورزی در سال 1392 در مقایسه با 1385 کاهش و مناطق مسکونی و باغ افزایش خواهند یافت.
ارزیابی صحت,پیشبینی تغییرات کاربری سرزمین,رگرسیون لجستیک,زنجیرۀ مارکف,سنجش از دور
https://jne.ut.ac.ir/article_36608.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36608_d4138c35a5ff4c64e9b9087d0c62b987.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
غنا و تنوع گونهای پرندگان در امتداد نیمرخ ارتفاعی دامنههای شمالی رشتهکوه البرز (مطالعۀ موردی جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود)
365
376
FA
میترا
شریعتی
کارشناس ارشد محیطزیست، گروه شیلات و محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mshariatie@yahoo.com
محمد
کابلی
0000-0002-9203-2346
عضو هیئت علمی گروه شیلات و محیطزیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران
mkaboli@ut.ac.ir
10.22059/jne.2014.36609
چکیده
کاهش یکنواخت غنا و تنوع گونهای همراه با افزایش ارتفاع برای مدتها الگوی کلی مورد پذیرش بومشناسان بود، اما پژوهشهای اخیر رابطهای زنگولهای با حداکثر تعداد گونه در ارتفاعات میانه را بهمثابۀ الگوی غالب پیشنهاد میکند. این تحقیق بهمنظور بررسی رابطۀ غنا و تنوع گونهای پرندگان و ارتفاع در امتداد نیمرخ ارتفاعی دامنههای شمالی رشتهکوه البرز و بهطور موردی در جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود انجام گرفت. منطقۀ مورد مطالعه براساس جوامع گیاهی موجود به شش طبقۀ ارتفاعی از 80 تا 2200 متر طبقهبندی و تعداد 163 واحد نمونهبرداری بهروش اشکوببندی- تصادفی در این طبقات مستقر شدند. حداقل فاصله بین واحدهای نمونهبرداری 250 متر و در فاصلۀ حداقل 25 متری از حاشیه تودههای جنگلی درنظر گرفته شد. نمونهبرداری در میانۀ فصل بهار و از طلوع خورشید تا ساعت 10 صبح و بهروش بیتحرکی و انتظار و بهمدت 10 دقیقه برای هر واحد نمونهبرداری و با استفاده از روش شمارش نقطهای با شعاع نامحدود انجام شد.بر اساس نتایج، غنا و تنوع گونهای پرندگان با تغییر ارتفاع تفاوت معنیداری نشان میدهد. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون غیرخطی نشان میدهد که غنا و تنوع گونهای پرندگان در این ناحیه با ارتفاع از سطح دریا از الگوی زنگولهای پیروی میکند و در ارتفاعات میانه به بیشترین مقدار خود میرسد. این نتایج اهمیت توجه بیشتر به جوامع جنگلی موجود در میان بندهای نیمرخ شمالی البرز و لزوم رعایت ملاحظات زیستمحیطی در اقدامات جنگلداری و بهرهبرداری در این دامنه از ارتفاعات را نشان میدهد.
دامنههای شمالی البرز,رابطۀ زنگولهای,غنا و تنوع گونهای پرندگان,نیمرخ ارتفاعی
https://jne.ut.ac.ir/article_36609.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36609_368b5ef8a74633368255846fa9b6f373.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
بررسی آثار کوتاهمدت و بلندمدت دیازینون بر فعالیت کولین استرازی در بافتهای صدف بزرگ آب شیرین (Anodonta cygnea, Linnaeus, 1758)
377
387
FA
نیما
شیری
کارشناس ارشد شیلات، گروه شیلات، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
nimashiry@yahoo.com
سید جلیل
غلامی
کارشناس ارشد شیلات، گروه شیلات، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
sjalilgholamis@yahoo.com
هادی
پورباقر
0000-0003-0546-8713
استادیار، گروه شیلات، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
poorbagher@ut.ac.ir
10.22059/jne.2014.36610
دیازینون یکی از پرمصرفترین آفتکشهای ارگانوفسفره است. صدف بزرگ آب شیرین (<em>Anodonta cygnea</em>) را، بهسبب سکونت نسبتاً دائمی در کانالهای زهاب کشاورزی، میتوان شاخصی مناسب در مناطق آلوده به این نوع از آلایندهها در نظر گرفت. در این تحقیق، فعالیت استیل کولین استراز بافتهای این جانور در مواجهه با غلظتها گوناگون دیازینون (صفر، 1، 7، 15، 19، 23 میلیگرم بر لیتر)، با تکیه بر آثار کوتاهمدت (روز اول تا چهارم) و بلندمدت (روز هفتم تا بیست و یکم) این سم، با هم مقایسه شد و فعالیت آنزیمی به روش المن با دستگاه الایزا ارزیابی شد. نتایج حاکی از این بود که اختلاف معنیداری بین سطوح فعالیت آنزیم کولین استراز بافتهای صدف درغلظتهای گوناگون دیازینون و زمانهای مواجهه با این سم وجود داشت. فعالیت ویژۀ این آنزیم در عضلۀ جمعکننده، ماهیچۀ پا، غدۀ گوارشی و درنهایت آبشش بهترتیب با مقادیر 285/27، 923/16، 792/2 و 914/1 نانومول استیل تیوکولین استرازشده در دقیقه بر میلیگرم پروتئین ثبت شد. در برنامههای پایش محیطزیست میتوان از بافتهای ماهیچۀ پا و ماهیچۀ جمعکننده، همچون یک شاخص کولین استرازی پس از مواجهۀ این جانور با سم دیازینون، بهمنظور ارزیابی خطرهای زیستمحیطی این آفتکش، استفاده کرد. با وجود این، بافت آبشش از میان چهار بافت مورد مطالعه، یگانه بافتی بود که برای تشخیص اثرهای غلظتهای کم این سم (1 میلیگرم بر لیتر) بر فعالیت کولین استراز مناسب بود.
استیل کولین استراز,دیازینون,شاخص زیستی,Anodonta cygnea
https://jne.ut.ac.ir/article_36610.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36610_ac8cf557719e411252cdfca313ad60a1.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
مطالعۀ واکنش بذر گونۀ مرتعی چاودار کوهی به تنش ناشی از عناصر آلایندۀ سرب و مس
389
397
FA
محمدرضا
طاطیان
استادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
mr_t979@yahoo.com
رضا
تمرتاش
کارشناس ارشد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
reza_tamartash@yahoo.com
سارا
حشمتی
کارشناس ارشد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
sara.heshmati@yahoo.com
حمیدرضا
سعیدی گراغانی
کارشناس ارشد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
10.22059/jne.2014.36611
با توجه به استفاده از گونۀ چاودار کوهی (<em>Secale</em> <em>montanum</em>) برای احیای مراتع مناطق گوناگون کشور، استفاده از آن در مدیریت این اکوسیستمها به آگاهی از توانایی آن در برابر تنشهای محیطی نیاز دارد. این تحقیق تأثیر غلظتهای عناصر آلایندۀ مس و سرب بر شاخصهای جوانهزنی و رشد بذر در این گونه را در شرایط آزمایشگاهی بررسی میکند. به این منظور، اثر پنج تیمار (شاهد، 50، 100، 150، 200 میلیگرم در لیتر) نیترات سرب و سولفات مس روی درصد و سرعت جوانهزنی بذرها و مقدار رشد گونۀ چاودار کوهی در سه تکرار بررسی شد. پارامترهای درصد و سرعت جوانهزنی محاسبه و مقدار رشد با اندازهگیری طول ریشهچه، ساقهچه و گیاهچه و نیز ضریب آلومتری و بنیۀ بذر تعیین شد. نتایج حاصل از تجزیۀ واریانس و مقایسۀ میانگین دادهها نشان داد که هیچیک از دو عنصر مس و سرب بر درصد و سرعت جوانهزنی اثری نداشتهاند، ولی افزایش غلظت عنصر سرب موجب کاهش معنیدار طول ریشهچه، ساقهچه و ضریب آلومتری شده و افزایش غلظت عنصر مس نیز در شاخص بنیۀ بذر، طول ریشهچه، ساقهچه، گیاهچه و ضریب آلومتری کاهش معنیدار ایجاد کرده است. همچنین، غلظتهای پایین این عناصر عامل محدودکنندهای برای رشد این گونه نبوده است.
آلودگی,بذر,جوانهزنی,چاودار کوهی,سرب,مس
https://jne.ut.ac.ir/article_36611.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36611_5faf33b444ccfdb4b9df14632f465c59.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
بررسی تمایل شهروندان به مشارکت در فعالیتهای حفاظت و توسعۀ فضای سبز شهر تهران
399
410
FA
عنایت
عباسی
0000-0002-5238-7185
عضو هیئت علمی دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
enayatabbasi@gmail.com
احمد
باسامی
کارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران
ahmad.basami@gmail.com
نرجس
کابلی
کارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران
na.kaboli@gmail.com
10.22059/jne.2014.36612
هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر تمایل شهروندان به مشارکت در فعالیتهای حفاظت و توسعۀ فضای سبز شهر تهران بود. تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعۀ آماری تحقیق شهروندان تهران بودند. حجم نمونه 626 نفر تعیین شد کـه، با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تناسبی، از جامعۀ آماری انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ محققساخته استفاده شد. گروهی از کارشناسان شهرداری تهران و اعضای هیئت علمی ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس روایی این پرسشنامه را تأیید کردند. ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) برای بخشهای گوناگون پرسشنامه با انجامدادن آزمون پیشاهنگی بین 87/0 تا 91/0 بهدست آمد. دادههای گردآوریشده از طریق نرمافزار SPSSتجزیه و تحلیل شدند. براساس یافتههای تحقیق، تمایل به مشارکت 1/54 درصد شهروندان در سطح بالایی بود. بین تمایل به مشارکت شهروندان نواحی گوناگون اختلاف معناداری وجود داشت و شهروندان نواحی نیمهحاشیهای از شهروندان نواحی مرکزی و حاشیهای تمایل بیشتری به مشارکت داشتند. از میان متغیرهای بررسیشده تعداد نهالهای دریافتشده، تعداد دفعات دریافت نهال در سالهای اخیر، ادراک شهروندان از کارکردهای فضای سبز، آگاهی از عوامل تخریبکنندۀ فضای سبز، نگرش به سرمایهگذاری در توسعۀ فضای سبز و تحصیلات با تمایل شهروندان به مشارکت درحفاظت و توسعۀ فضای سبز رابطۀ مثبت و معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد چهار متغیر نگرش به سرمایهگذاری در توسعه و حفظ فضای سبز، ادراک شهروندان از کارکردهای فضای سبز، تعداد نهال دریافتشده و تحصیلات در تمایل به مشارکت مؤثر بودهاند.
تمایل,حفاظت و توسعه,شهروندان,فضای سبز,مشارکت
https://jne.ut.ac.ir/article_36612.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36612_8e8690c55f85deb26dc4349fd23cb073.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
تحلیل و سنجش بومشناختی وضعیت مکانی روشنههای تجدید حیات در تیپهای گوناگون جنگلهای طبیعی راش شمال ایران (مطالعۀ موردی: بخش گرازبن، جنگل خیرود)
411
422
FA
آرش
کرمی
کارشناس ارشد رشتۀ جنگلداری و اقتصادجنگل دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرا
akarami90@ut.ac.ir
جهانگیر
فقهی
0000-0003-2253-5789
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران
jfeghhi@ut.ac.ir
محمدرضا
مروی مهاجر
استادگروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران
akarami84@gmail.com
10.22059/jne.2014.36731
بدون شک استمرار تجدید حیات جنگل یکی از مهمترین جنبههای مدیریت پایدار جنگلهاست. شناخت و تعیین الگوی توزیع و پراکنش تجدید حیات در تیپهای گوناگون جنگل و تحولات آن در مدیریت اکوسیستمهای طبیعی مؤثر است. بنابراین، با شناخت دقیق تحولات تیپهای جنگلی، مدیریت و اجرای درست دخالتها، با تجدید حیات طبیعی در تیپهای جنگلی میتوان درنهایت جنگلی با ساختار طبیعی موردنظر تربیت کرد. بدین منظور، بخش گرازبن از جنگل خیرود واقع در شرق نوشهر برای تحقیق انتخاب شد و کلیۀ روشنههایی که تجدید حیات در آنها مستقر شده بود مکانیابی شدند. برای دستیابی به ساختار مکانی و کمیکردن سنجههای مربوط به روشنهها، از آنالیز سنجههای سیمای سرزمین در محیط <em>GIS</em>و <em>FRAGSTATS</em>استفاده شد. براساس نتایج این تحقیق، در مجموع تعداد 723 روشنه در سطح تیپهای گوناگون شناسایی شد. بیشترین و کمترین فاصله بین روشنهها در این تحقیق بهترتیب بین260 و 54 متر مشاهده شد. با توجه به نتایج سنجۀ میانگین فاصله بین روشنهها، پراکنش روشنهها در تیپهای ممرز- راش، راش خالص و ممرز- بلوط همراه با شیردار یکنواخت، در تیپهای ممرز- راش همراه با بلوط و راش- ممرز تصادفی و در تیپهای ممرز- راش همراه با افرا و همچنین راش- ممرز همراه با نمدار کپهای است. در این تحقیق نتایج حاصل از سنجههای گوناگون نشان داد که بیشترین پایداری اکولوژیکی و تنوع روشنهها بهترتیب در تیپهای راش خالص، راش- ممرز و ممرز- بلوط همراه با شیردار و کمترین پایداری در تیپهای ممرز-راش همراه با افرا، ممرز- راش همراه با بلوط و بلوط- ممرز مشاهده میشود. با استناد به سنجههای اندازهگیریشده، الگوی پراکنش و ساختار روشنهها در تیپهای راش- ممرز، راش خالص و ممرز- راش پراکنش و یکنواختی بهتری از تیپهای دیگر دارد و میتواند الگوی طبیعی زادآوری جهت پیروی از فرآیندهای طبیعی و پایداری استمرار و بقای منابع جنگلی درنظر گرفته شود. <br />
تیپ جنگل,جنگل خیرود,روشنه,سنجهها,FRAGSTATS,GIS
https://jne.ut.ac.ir/article_36731.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36731_c1f4259ea5a4e10e48d9e2566afa8726.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
برنامهریزی کلان مناطق نمونۀ گردشگری از طریق گزینش معیارهای مؤثر بر فرایند توسعۀ گردشگری در استان خراسان رضوی
423
434
FA
بیت الله
محمودی
دانشجوی دکتری جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران
b.mahmoudi@ut.ac.ir
رضا
احمدیان
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان
r_ahmadeyan@yahoo.com
امین
حق ستان
کارشناس ارشد جنگلداری
haghsetan@gmail.com
10.22059/jne.2014.36626
دراین تحقیق، برای برنامهریزی کلان عرصههای مستعد توسعۀ مناطق نمونۀ گردشگری در استان خراسان رضوی، معیارهای مؤثر بر فرایند انتخاب عرصههای گردشگری جمعآوری و تدوین و براساس روش دلفی اولویتبندی شدند. پس از تعیین وزن نسبی و اولویت معیارها، نقشۀ مناطق مستعد برنامهریزی مناطق نمونۀ گردشگری در سطح استان بهدست آمد. مطابق این بررسی، از هفت گروه معیار محیطی، گردشگری، کالبدی- زیرساختی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، طراحی و مدیریتی، 25 معیار اصلی و 82 زیرمعیار شناسایی شد. در این راستا بیشترین تعداد زیرمعیارها در گروه معیار فرهنگی- اجتماعی با 28 معیار و کمترین آن در گروه معیار مدیریتی است که 5 معیار را در بر گرفته است. نتایج دلفی برای گروه معیارها نشان داد در فرایند انتخاب مناطق نمونۀ گردشگری گروه معیارهای گردشگری، محیطی، کالبدی- زیرساختی، فرهنگی- اجتماعی، طراحی، مدیریتی و اقتصادی بهترتیب اولویت 1 تا 7 را دارند. مطابق بررسی انجامشده برای سطحبندی تأثیرگذاری زیرمعیارها در فرایند انتخاب مناطق نمونۀ گردشگری، 3/8 درصد از زیرمعیارها در طبقۀ با تأثیرگذاری بسیار زیاد، 6/22 درصد در طبقۀ با تأثیرگذاری زیاد، 7/35 درصد تأثیرگذاری متوسط و 4/33 درصد در طبقۀ تأثیرگذاری کم واقع شدهاند. همچنین، زیرمعیارهای جاذبهها و مقاصد گردشگری، تقاضا و بازار گردشگری، مخاطرات محیطی، زیستگاههای حساس و پوشش گیاهی بهترتیب بیشترین اولویت را از منظر دارابودن شاخصهای حذفکننده به خود اختصاص دادند.
استان خراسان رضوی,روش دلفی,معیارهای برنامهریزی گردشگری,مناطق نمونۀ گردشگری
https://jne.ut.ac.ir/article_36626.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36626_b61f8125b6bf27390b830a8042697ccd.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
ارزیابی ریسک ورود فلزات سنگین موجود در لجنهای اسیدی کارخانجات بازیافت روغن موتور به آب زیرزمینی و ارائۀ پوشش مناسب (مطالعۀ موردی: محل دفن شهرک صنعتی فجر گرمسار)
435
443
FA
فرزانه
محمودیان
کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست، دانشگاه تهران، ایران
farzanemahmoudian@yahoo.com
امیرحسین
حمیدیان
استادیار گروه محیطزیست، دانشگاه تهران، ایران
a.hamidian@ut.ac.ir
نعمت ا...
خراسانی
0000-0002-5340-0177
استاد گروه محیطزیست، دانشگاه تهران، ایران
khorasan@ut.ac.ir
پوریا
حق پناه
کارشناس ارشد محیطزیست، سازمان حفاظت از محیطزیست، ایران
p.haghpanah@yahoo.com
10.22059/jne.2014.36629
در این تحقیق، ریسک ورود شیرابۀ حاوی فلزات سنگین ناشی از لجن اسیدی به آب زیرزمینی در محل دفن شهرک صنعتی فجر گرمسار با نرمافزار IWEM ارزیابی شده است. لجن اسیدی، پسماند صنعتی ویژۀ خطرناکی است که در نتیجۀ بازیافت روغن کارکرده به روش اسیدی تولید میشود. ابتدا مقدار فلزات سنگین (Cd, Ni, Co, pb, Zn, Mn, Cu) در نمونههای ترکیبی لجن اسیدی با استفاده از روش دستگاه جذب اتمی تعیین شد. سپس، با استفاده از نرمافزار IWEM و با آنالیز احتمالات مونت کارلو و شبیهسازی شرایط گوناگون محل مورد مطالعه، ریسک ورود فلزات سنگین از طریق شیرابه به آب زیرزمینی ارزیابی شد. درنهایت، نرمافزار پس از مدلسازی مناسبترین پوشش را برای حفاظت از آب زیرزمینی در محل دفن پیشنهاد کرد؛ گزینۀ بدون پوشش. بالابودن عمق آب زیرزمینی، عمق کم لجن در محل دفن، خصوصیات اقلیمی خشک و کمبارش منطقه و نوع خاک دانهمتوسط تا دانهریز سبب شده خطر آلودگی آبهای زیرزمینی در محل دفن لجن اسیدی در گرمسار کاهش یابد.
آب زیرزمینی,ارزیابی ریسک,بازیافت روغن سوخته,پوشش,فلزات سنگین,لجن اسیدی,IWEM
https://jne.ut.ac.ir/article_36629.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36629_53a59546f710b205d1b17febeb28d3be.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
66
4
2014
02
20
شیرینسازی آب دریای خزر با نانوذرات سیلیس برای مصارف کشاورزی
445
453
FA
فرامرز
معطر
استاد دانشکدۀ محیطزیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی
famoattar@yahoo.com
فریده
عتابی
استادیار دانشکدۀ محیطزیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی
far-atabi@jamejam.net
ندا
درویش
کارشناس ارشد محیطزیست، دانشکدۀ محیطزیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات تهران
nedadarvish88@yahoo.com
10.22059/jne.2014.36631
در سالهای اخیر رشد سریع جمعیت کرۀ زمین و به دنبال آن استفادۀ بیش از حد از منابع آب شیرین جهان را با بحران کمبود آب شیرین مواجه کرده است. در سواحل شمالی کشور، با وجود اراضی وسیع کشاورزی و کاهش شدید سطح آبهای زیرزمینی، تاکنون اقدامات جدی درزمینۀ شیرینسازی آب دریای خزر در مقیاس وسیع انجام نشده است. در این تحقیق شیرینسازی آب دریای خزر برای مصارف کشاورزی با نانوذرات سیلیس با قطر ذرات کوچکتر از 50 نانومتر بررسی شده است. با انجامدادن آزمایشهای اولیه، مقدار هریک از پارامترهای مورد مطالعه شامل هدایت الکتریکی، سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و کدورت آب دریای خزر اندازهگیری شد و سپس با استفاده از دستگاه جار تست دوزهای گوناگون نانوذرات سیلیس و محدودۀ وسیعی از اسیدیتهها آزمایش شد. نتایج این تحقیق نشان داد که مقدار دوز 45/0 گرم بر لیتر نانوذرات سیلیس مقدار دوز بهینه و 10=pH مقدار اسیدیتۀ بهینه برای شیرینسازی آب دریای خزرند. همچنین، نتیجۀ این تحقیق حاکی از اثر فوقالعادۀ نانوذرات سیلیس بر غلظت پارامترهای مورد مطالعه است و مقدار غلظت هریک از آنها، بهخصوص مقادیر سدیم و پتاسیم که از مهمترین عوامل شوری آباند، را به زیر حد تشخیص رسانده است.
دریای خزر,دوز بهینه,شیرینسازی,مادۀ منعقدکننده,نانوذرات سیلیس
https://jne.ut.ac.ir/article_36631.html
https://jne.ut.ac.ir/article_36631_1f09821fa1a35f252761971ef21a5799.pdf