دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
مشخصات توزیع، رهاسازی، رفتار زیستمحیطی و ارزیابی خطرکادمیوم در پسماندهای معدن سرب-روی
411
426
FA
احمد
اخوان
آلودگی خاک، محیط زیست، عناصر پر مصرف و عناصر سنگین. دانشگاه زنجان
mesbahm483@yahoo.com
احمد
گلچین
گروه علوم خاک. دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان. n
agolchin2011@yahoo.com
10.22059/jne.2020.298241.1924
معدن سرب و روی انگوران-زنجان بزرگترین تولید کننده سرب و روی در ایران و بزرگترین معدن سرب و روی خاورمیانه است. حجم پسماندهای تولید شده توسط این معدن بسیار زیاد میباشد که متأسفانه بدون عملیات حفاظتی در نواحی مختلف استان زنجان انباشته میشود. این پسماندها حاوی فلزات سنگین مختلفی مخصوصاً کادمیوم هستند که دفع و یا پخش آنها در محیطزیست میتواند اثرات بسیار مخربی را بر منابع آب و خاک داشته باشد. درمطالعه حاضر به بررسی غلظت، توزیع و رفتار آبشویی و رهاسازی کادمیوم از نمونه پسماندهای این معدن (S1 و S2) پرداخته شده است. به منظور بررسی توزیع کادمیوم در بین اجزاء مختلف پسماندها از روش عصارهگیری متوالی و برای طبقه بندی پسماندها از نظر سطح خطر زیستمحیطی از پروتکلهای آبشویی روش ویژه سمیت (TCLP) روش آبشویی بارندگی مصنوعی (SPLP)، روش آبشویی مزرعه (FLT) و روش عصارهگیری شیرابه (LEP) استفاده گردید. همچنین تأثیر زمان تماس، اندازه ذرات، نسبت مایع به جامد و پیاچ بر رهاسازی کادمیوم از پسماندها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که رهاسازی کادمیوم در دامنه اندازه ذرات مختلف یکسان است و با افزایش زمان آبشویی رهاسازی کادمیوم تقریباً به یک مقدار ثابت میرسد. همچنین مشخص گردید که رفتار رهاسازی کادمیوم حالت کاتیونی داشته و انحلالپذیری کنترل کننده غلظت کادمیوم در محلول آبشویی است. هر دو پسماند بر مبنای شاخص تحرک در گروه بقایای بسیار پر خطر قرار گرفتند. نتایج آزمایش TCLP نیز نشان داد که پسماندها جزء بقایایی هستند که باید با عملیات مدیریتی بسیار مناسب حفاظت شوند، زیرا پتانسیل بالایی برای ایجاد آلودگی در منابع آب و خاک دارند.
اندازه ذرات,pH,زمان آبشویی,نسبت مایع به جامد,پروتکلهای آبشویی
https://jne.ut.ac.ir/article_78770.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78770_639daf00bf7f86cb725b4d22f32d274e.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
بررسی همگرایی زیستمحیطی عوامل تولید در بین چغندرکاران استانهای منتخب
427
441
FA
مصطفی
اسکندری
دانشگاه زابل - گرو اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی
mostafaeskandary954@yahoo.com
سامان
ضیایی
دانشگاه زابل
samanziaee@gmail.com
حمید
کریمی
0000-0002-6199-100X
استادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.
karimihamid@uoz.ac.ir
محمود
احمدپور برازجانی
0000-0003-1534-5282
عضو هیأت علمی، دانشگاه زابل
mahmoud_ahmadpour@yahoo.com
احمد
رفیعی پور
دانشگاه جیرفت
ahmad.rafieepour@yahoo.com
10.22059/jne.2020.300649.1955
چغندرقند به علت مصارف گوناگون در دنیای امروز اهمیت اقتصادی و تجاری زیادی دارد. با توجه به اینکه این محصول ماده اولیه کارخانجات شکر میباشد، در سالهای اخیر مورد توجه ویژهی دولت قرار گرفته است. هدف از مطالعهی حاضر، تعیین همگرایی زیستمحیطی عوامل تولید چغندرکاران کشور در طی دوره زمانی 1396-1392 بود. دادههای مورد نیاز از سایت آمار وزارت جهاد کشاورزی جمعآوری شد و با نرمافزارهای GAMZ2.1 و Ewiews9 تجزیه و تحلیل شد. برای این منظور ابتدا با استفاده از مدل تحلیل پوششی، دادههای پنجرهای تحت شرایط بازده متغیر نسبت به مقیاس کارایی فنی استاندارد و کارایی فنی زیستمحیطی عوامل تولید ریشهی چغندر قند محاسبه شد. سپس با آزمون دیکی فولر همگرایی زیستمحیطی عوامل تولید چغندرکاران بررسی شد. یافتهها نشان داد که میانگین کارایی فنی استاندارد و کارایی فنی زیستمحیطی به ترتیب 76/0 و 67/0 بودند. با توجه به نتایج حاصل از محاسبهی میانگین کارایی فنی زیستمحیطی میتوان نتیجه گرفت که در این استانها، ناکارایی زیست محیطی وجود دارد. بر اساس این نتایج و انجام هر چه بیشتر مطالعات در زمینه کارایی و انتقال این دستاوردها به مزارع استانها از طریق آموزش و ترویج کشاورزی و سیاست حمایتی میتوان کارایی فنی زیستمحیطی تولید این محصول استراتژیک را افزایش داد. آزمونهای همگرایی زیستمحیطی نشان داد که در تمامی استانهای مورد مطالعه همگرایی زیستمحیطی عوامل تولید وجود دارد. این به معنای آن است که همهی بهرهبرداران محصول ریشهی چغندر قند گرایش به رشد کارایی فنی زیست محیطی عوامل تولید محصول دارند. این موضوع با توجه بحث آلودگی زیستمحیطی در قرن حاضر و از طرفی حفاظت از محیطزیست برای نسلهای آینده بسیار امیدوارکننده است. از جمله راهکارهای سیاستی برای افزایش کارایی فنی زیستمحیطی برای استانهایی که با مشکل کارایی زیستمحیطی روبهرو هستند، ترویج و گسترش تکنولوژیهای جدید از قبیل آبیاری تحت فشار، کاهش مصرف سموم و کودهای شیمیایی میباشد.
کارایی فنی استاندارد,کارایی فنی زیستمحیطی,بهرهوری,همگرایی زیستمحیطی
https://jne.ut.ac.ir/article_78775.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78775_baf6507e194530fabccb730c586e2571.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
تبیین مدل توسعه پایداری زیست محیطی روستایی: نواحی روستایی استان چهارمحال و بختیاری
443
456
FA
علیرضا
انصاری اردلی
دانشجوی دکتری توسعه کشاروزی دانشگاه تبریز
a.ansariardal@ut.ac.ir
رسول
محمد رضایی
دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
rassulmohammadrezaei@yahoo.com
حسین
یادآور
استادیار دانشکده گروه ترویج و توسعه دانشگاه تبریز
h-yadavar@tabrizu.ac.ir
10.22059/jne.2020.298341.1926
توسعه پایدار روستایی بر پایه رفتار بلندمدت روستاییان در تضمین پایداری و بهرهوری زمین و منابع در آینده پدید میآید و به امنیت غذایی، معیشت پایدار ، حفاظت از محیطزیست توجه دارد. بنابراین در ارائه مدل توسعه روستایی سازگار با محیط زیست و طبیعت باید زمینه برای توسعه کشاورزی پایدار روستاها فراهم شود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین مدل توسعه پایداری زیست محیطی روستایی نواحی روستایی استان چهارمحال و بختیاری بود. پژوهش از نوع کاربردی و جامعه آماری آن شامل 130 دهیار در 130روستا مربوط به 16دهستان از 6 شهرستان استان چهار محال بختیاری بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 130 نفر تعیین و نمونهگیری به روش طبقهای تصادفی با انتساب متناسب انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای بوده که روایی آن بر اساس نظر جمعی از کارشناسان توسعه پایدار روستایی و 8 نفر از اعضای هیأت ,علمی دانشگاهای تهران و تبریز تأیید گردید همچنین روایی تشخیصی با استفاده از شاخص میانگین واریانس استخراج و پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ و نیز پایایی ترکیبی تأیید گردید. برای تبیین مدل توسعه پایداری زیست محیطی از روش تحلیل عاملی تأییدی در مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل نسخه 8.80 استفاده گردید در رتبهبندی سازههای مربوط به ابعاد توسعه پایدار زیست محیطی روستایی در مدل تحلیل عاملی مرتبه دوم، "بعد مدیریت منابع طبیعی و اکوسیستم "، بعد مدیریت انرژی"، "بعد مدیریت تنوع زیستی" " بعد مدیریت تلفیقی آفات"، "بعد مدیریت آب" و " بعد مدیریت خاک" به ترتیب بیشترین نقش را در ساختار عاملی دارند و معتبرترین عاملهای نوع دوم بر عامل اول " بعد مدیریت منابع طبیعی و اکوسیستم " با بار عاملی 93/0 میباشد.
توسعه پایدار روستایی,پایداری زیست محیطی,استان چهارمحال و بختیاری
https://jne.ut.ac.ir/article_78771.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78771_7c8df7fd32d28a065fb257df8df603c7.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
مقایسه تصاعد گازهای دیاکسیدکربن (CO2) و متان (CH4) در برخی کاربریهای اراضی شهرستان بهبهان
457
470
FA
صاحب
خورده بین
گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
researchbeh.88@gmail.com
سعید
حجتی
0000-0002-4109-3202
گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
saeedhojjati@gmail.com
احمد
لندی
گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
landi@scu.ac.ir
ایمان
احمدیان فر
گروه مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء، بهبهان، خوزستان، ایران
im.ahmadian@gmail.com
10.22059/jne.2020.296693.1900
هدف از این تحقیق بررسی میزان تصاعد گازهای دیاکسیدکربن (〖CO〗_2) و متان (〖CH〗_4) در برخی کاربریهای موجود در منطقه مطالعاتی در دو فصل پاییز و بهار میباشد. منطقه مطالعاتی در بخشی از اراضی شهرستان بهبهان واقع در جنوب شرقی استان خوزستان واقع شده است. منطقه دارای کاربریهای کشاورزی، مرتع و نخلستان بوده که عمده وسعت منطقه را اراضی با کاربری کشاورزی تشکیل میدهند که تحت کشت محصولات گندم، کلزا ، باقلا و یونجه قرار میگیرند. از این رو، محل نقاط برداشت نمونههای گازی به نحوی انتخاب گردید که همه کاربریها با کشتهای عمده منطقه را شامل گردد. از اتاقک های بسته ساکن جهت جمعآوری و برداشت نمونههای گازی استفاده گردید. طرح فاکتوریل بر پایه بلوک کاملا تصادفی با 2 تکرار به عنوان طرح آماری انتخاب و در نرم افزار 9.2 SAS اجرا گردید. جهت مقایسه میانگینها نیز از آزمون دانکن استفاده گردید. نتایج نشان داد، که میانگین تصاعد گازهای کربنه بین کاربریهای مختلف معنیدار است(05/0>P) و بیشترین تصاعد گازهای کربنه در کاربری کشاورزی مشاهده گردید، به طوری کشت یونجه با میانگین09/1 (گرم کربن در متر مربع در روز) و باقلا با میانگین 5/0 (گرم کربن در متر مربع در روز) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تصاعد را در کاربری کشاورزی داشتند. پس از کاربری کشاورزی، اراضی با کاربری نخلستان با تصاعد 54/0 (گرم کربن در متر مربع در روز) و اراضی مرتعی با تصاعد 33/0 (گرم کربن در متر مربع در روز) قرار دارند. نتایج همچنین نشان داد، که میزان تصاعد گازهای دیاکسیدکربن در فصل بهار بیشتر از فصل پاییز میباشد ولی میزان تصاعد گازمتان فصل پاییز از فصل بهار بیشتر میباشد و به جز درصد شن، بین خصوصیات خاک و میزان تصاعد گازهای کربنه همبستگی معنی داری دیده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که تاثیر فصل و نوع کاربری بر میزان تصاعد گازهای کربنه بیشتر از خصوصیات خاک میباشد.
اتاقک بسته,تصاعد کربن,کاربری اراضی,گازهای گلخانهای
https://jne.ut.ac.ir/article_78767.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78767_14cd2309e41c7f041dd56ba54b98acc3.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
بررسی اثر آشفتگیهای اقتصادی- اجتماعی ناشی از فعالیتهای انسانی بر عملکرد بوم شناختی سیمای سرزمین با استفاده از شاخص(HANNP) (منطقه مورد مطالعه: استان قزوین)
471
484
FA
آصف
درویشی
گروه برنامه ریزی و طراحی محیط-پژوهشکده علوم محیطی-دانشگاه شهید بهشتی
asefdarvishi1980@gmail.com
مریم
یوسفی
دانشگاه شهید بهشتی
yousefi.myb@gmail.com
نغمه
مبرقعی دینان
دانشگاه شهید بهشتی
n_mobarghei@yahoo.com
10.22059/jne.2020.302211.1982
پایداری به عنوان نقطه عطف ارتباط متقابل و موزون جامعه و طبیعت موجب شد تا محیط زیست به عنوان بعد سوم در کنار اقتصاد و اجتماع ایفای نقش کند. در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات محققین حوزه پایداری، شناسایی شاخصهای مناسب برای مطالعهی روابط و همکنشهای بین جامعه و طبیعت است. محاسبه جریان ماده و انرژی (MEFA) براساس رویکرد متابولیسم اقتصادی- اجتماعی، چارچوب تحلیلی مهمی برای همکنشی جامعه و طبیعت ارائه میکند. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان آشفتگی انسان ساز، با استفاده از شاخص تصرف انسانی تولید اولیه خالص (HANNP) و ارائه روششناسی مربوط به آن و سنجش اثر ساختار سیمای سرزمین در جریان ماده و انرژی و نقشی که در عملکرد سیمای سرزمین دارد، انجام شده است. شاخص HANPP بهعنوان یکی از شاخصهای MEFA به دلیل کارایی در مقیاسهای متنوع از جهانی تا ناحیهای، مورد توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد استان قزوین به طور بالقوه دارای تولید اولیه خالصی برابر با 658/90 میلیون گیگاژول است و این در حالی است که تنها 552/34 میلیون گیگاژول از این توان را به توان بالفعل تبدیل میکند. از مقدار انرژی تولید شده در استان قزوین تنها 446/9 میلیون مگاژول جهت تامین نیاز تنوع زیستی در طبیعت باقی میماند و بقیه توسط انسان برداشت و وارد سیستم اجتماعی می شود. در نتیجه تنها 42/10 درصد از توان بالقوه استان قزوین صرف تنوع زیستی شده و بقیه یا توسط انسان نابود و یا مصرف میگردد. از نتایج این تحقیق میتواند برای کسب بینش سیستمی از سیمای سرزمین و تحلیل سیستمهای اجتماعی-بومشناختی استفاده نمود. همچنین این نتایج می تواند به تصمیم گیران استانی به منظور بازچینش فعالیتها در سرزمین در راستای تحقق توسعه پایدار کمک نماید.
توسعه پایدار,محاسبه جریان ماده و انرژی (MEFA),تصرف انسانی تولید اولیه خالص (HANPP),تنوع زیستی,استان قزوین
https://jne.ut.ac.ir/article_78781.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78781_81658352ca6922352b26d4cb5cae0349.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
مدل سازی مطلوبیت زیستگاه خرس سیاه در بخشی از استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره
485
499
FA
وحید
راهداری
عضو هیات علمی
vahid_rahdary@yahoo.com
10.22059/jne.2020.301090.1961
خرس سیاه بلوچی به عنوان یک زیرگونه در معرض انقراض، پراکنش محدودی در ایران، شامل استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان، است. در این مطالعه برای مدلسازی مطلوبیت سرزمین به عنوان زیستگاه خرس سیاه، از روش ارزیابی چند معیاره استفاده شد. به این منظور با بررسی منابع و نظر کارشناسان، مهمترین معیارها و محدودیتهای موثر در ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی سرزمین شناسایی و معیارها و محدودیتهای مورد استفاده به ترتیب به روش فازی و بولین استاندارد و با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن دهی شدند. بیشترین وزن به شیب تخصیص داده شد. نقشه معیارهای مطالعه با تفسیر تصاویر ماهوارهای و دادههای موجود و به روش طبقه بندی ترکیبی تهیه گردید. بر این اساس، بیشتر منطقه مطالعه با، 6945673 هکتار دارای پوشش گیاهی کمتر از 20% است. معیارها و محدودیتهای مطالعه با استفاده از روش ترکیب خطی وزندار (WLC) رویهگذاری و مدل مطلوبیت سرزمین به عنوان زیستگاه خرس سیاه، تهیه شد. در این منطقه، 261615 هکتار با مطلوبیت زیستگاهی خیلی زیاد برای خرس سیاه شناسایی گردید. بررسی میدانی و رویه گذاری مناطق با بیشترین مطلوبیت زیستگاهی بر روی نقشه معیارهای مورد استفاده، نشان داد، این نواحی بیشتر شامل مناطق کوهستانی با پوشش داز و یا باغهای خرما، هستند. نتایج این مطالعه با تولید نقشههای مطلوبیت زیستگاه با صحت 81%، توانایی روشهای ارزیابی چند معیاره با در نظر گرفتن اهمیت معیارهای ارزیابی زیستگاه در مدل سازی مطلوبیت زیستگاه خرس سیاه و همزمان با جبران معیارها را نشان میدهد که باعث جبران ضعف معیارهای ضعیفتر توسط معیارهای قویتر میگردد.
خرس سیاه بلوچی,مطلوبیت زیستگاه,ارزیابی چند معیاره,تلفیق خطی وزندار
https://jne.ut.ac.ir/article_78778.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78778_393726888801953c3037eb0c9be6dae8.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
جذب رقابتی فلزات سنگین (مس، سرب، کادمیوم و نیکل) بهوسیله بخش رس خاکهای اطراف کارخانه سیمان ایلام
501
514
FA
محمود
رستمی نیا
استادیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
mrostaminya@yahoo.com
علی
چابک
دانش آموخته گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
a.chabok68@gmail.com
مهران
شیروانی
دانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه دانشگاه صنعتی اصفهان
shirvani@cc.iut.ac.ir
مسعود
بازگیر
استادیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
masoud.bazgir@gmail.com
10.22059/jne.2020.301906.1977
آلودگی خاک و تجمع فلزات سنگین در آن بویژه در مناطق صنعتی یکی از مهمترین مسائل زیست محیطی است که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید مینماید. هدف از این پژوهش بررسی جذب فلزات سنگین مس، سرب، کادمیوم و نیکل توسط بخش رس خاکهای اطراف کارخانه سیمان ایلام بوده است. با بررسی نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای و بازدیدهای صحرایی، محل حفر خاکرخها در منطقه مورد مطالعه تعیین و تعداد 5 خاکرخ در اراضی با کاربریهای کشاورزی دیم، جنگل و مرتع حفر شد. نمونه خاک از افقهای سطحی و زیرسطحی خاکرخها و همچنین از گردوغبار خروجی کارخانه در ماههای مختلف برداشته و توسط دستگاه جذب اتمی مقدار فلزات سنگین آن اندازهگیری شد. کانیشناسی رسی نمونههای خاک به روش تفرق اشعه ایکس (XRD) انجام شد. برای جداسازی بخش رس از سری الکهای استاندارد استفاده شد. نمونههای رس و محلول مخلوط چند فلزی در سه تکرار (21 نمونه)، که در 7 غلظت متفاوت از نمکهای نیترات مس، سرب، کادمیوم و نیکل ساخته شده بودند انجام شد. نتایج کانیشناسی نشان داد که که ورمیکولیت، ایلایت، کائولینیت و کلریت در بخش رس ریز و کائولینیت، ایلایت و کلریت در بخش رس درشت اجزای اصلی کانیهای رسی را تشکیل میدهند. مقدار فلزات سنگین در نمونه خاکهای اطراف کارخانه و همچنین در گردوغبار خروجی کارخانه کمتر از مقدار استاندارد جهانی بود، بنابراین میتوان گفت که کارخانه سیمان ایلام در آلودگی منطقه تأثیر بسزائی نداشته است. نتایج جذب رقابتی نشان داد که در تمامی غلظتها مقدار جذب سطحی فلز مس توسط بخش رس، زیاد ولی نیکل، کم میباشد اما در غلظت-های بالا (80 و 100 میلیگرم بر لیتر) مقدار جذب سطحی فلزات کادمیوم و سرب کاهش شدیدی را نشان داد. به طور کلی ترتیب مقدار جذب سطحی فلزات سنگین موردمطالعه عبارت است از: مس> سرب> کادمیوم> نیکل.
فلزات سنگین,جذب سطحی,کانی رسی,آلودگی خاک
https://jne.ut.ac.ir/article_78780.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78780_db967fc6177fe06ad4e66fa0325a6d35.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
ارزیابی پایداری محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی محصولات زراعی (مطالعه موردی: شهرستان گرگان)
515
528
FA
اعظم
رضایی
0000-0003-0779-9401
استاد/دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
arezaee@gau.ac.ir
علی
کرامت زاده
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
alikeramatzadeh@yahoo.com
10.22059/jne.2020.297011.1905
با توجه به اهمیت مسائل محیطزیستی در کنار ثبات اقتصادی و عدالت اجتماعی، مسأله پایداری در کشاورزی اهمیت یافته که از ارکان توسعه پایدار به شمار میآید. در این پژوهش پایداری اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی در مقیاس منطقهای در شهرستان گرگان با استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاره بررسی گردید. آمار و اطلاعات موردنیاز از مدیریت جهادکشاورزی شهرستان گرگان و تکمیل پرسشنامه از 110 کشاورز بهدست آمد. همچنین، برای وزندهی معیارها و زیرمعیارهای تعیینکننده پایداری از نظرات متخصصان محیطزیست، اقتصادکشاورزی، ترویج کشاورزی، گیاهپزشکی و زراعت استفاده شد. وزن معیارهای پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی بر اساس نظر متخصصان به ترتیب 35/0، 25/0 و 40/0 در پایداری کل در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج، شاخصهای کودها، آفتکشها، مصرف آب، ماشینآلات و سن کشاورزان اثر منفی و تحصیلات، اندازه خانوار، اشتغالزایی کشاورزی، ارزش و حاشیه ناخالص محصول اثر مثبت بر پایداری دارند. سیبزمینی با وزن 276/0 به عنوان محصول پایدارتر انتخاب شد. گندم، برنج و سویا به ترتیب با وزن 249/0، 245/0 و 23/0 در اولویتهای بعدی هستند. براساس معیارهای اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی به ترتیب، برنج با نمره 266/0،گندم با نمره 421/0 و سیب-زمینی با 412/0 بالاترین پایداری را داشتند. بعلاوه، پایداری محیطزیستی بیشتر از پایداری اقتصادی و اجتماعی است. بر اساس تحلیل حساسیت عملکرد، پایداری با افزایش وزن معیار محیطزیستی تا سطح 46/0 پایداری گندم افزایش خواهد یافت. همچنین، با افزایش وزن معیارهای اقتصادی و اجتماعی تغییری در اولویتبندی محصولات انجام نمیشود. براساس نتایج، پیشنهاد میشود برای افزایش پایداری ارقامی با عملکرد بالاتر برای محصولات و راهکارهای بیولوژیکی برای دفع آفات استفاده شود.
پایداری,تحلیل سلسله مراتبی,شهرستان گرگان,محصولات زراعی
https://jne.ut.ac.ir/article_78769.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78769_c144037c7d1cdffd8063e17db627d5c9.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
بررسی پتانسیل شاخص های رطوبت خاک در پایش بیابان زایی
529
542
FA
فاطمه
طبیب محمودی
گروه مهندسی نقشه برداری، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
fmahmoudi@sru.ac.ir
ناهید
قاسمی دستگردی
گروه مهندسی نقشه برداری، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
n.ghasemi@srttu.edu
10.22059/jne.2020.296826.1901
در این تحقیق از سری زمانی تصاویر ماهواره ای لندست در دو بازه زمانی با فاصله 15 سال، بین سالهای 1381 تا 1396 به منظور پایش بیابان زایی استفاده شده است. برای هر بازه زمانی تعداد چهار تصویر با فاصله یک ماه از یکدیگر برای ماههای اردیبهشت، خرداد، تیر و مرداد از منطقه دشت قزوین اخذ گردید. پس از اعمال پردازش های اولیه بر روی تصاویر و انجام قطعه بندی، چهار کلاس عارضه بیابان، پوشش گیاهی، خاک مرطوب و سایر عوارض به روش شیء مبنا و مبتنی بر تعریف شاخص های طیفی رطوبت خاک تشخیص داده شدند. سپس، نتایج طبقه بندی شیء مبنای تصاویر اخذ شده در هر سال به روش رأی گیری در سطح تصمیمات با یکدیگر ادغام شدند تا یک نقشه طبقه بندی نهایی برای هر یک از سال های 1381 و 1396 بدست آید. مقایسه بین دو نقشه طبقه بندی نهایی حاصل از ادغام تصمیمات، تغییرات صورت گرفته در کلاس عوارض را در این بازه زمانی 15 ساله آشکار نمود. نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر تغییرات منفی و از بین رفتن میزان قابل توجهی از پوشش گیاهی و خاک مرطوب در این بازه زمانی و همچنین تغییرات مثبت و رشد مناطق بیابانی طی این سال ها در دشت قزوین است.
بیابان زایی,شاخص طیفی,رطوبت خاک,آشکارسازی تغییرات
https://jne.ut.ac.ir/article_78768.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78768_8805bf5ce32aa528019c794b6cb07d20.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
ارزیابی و مقایسه اثرات زیست محیطی معادن خاک و سنگ کارخانه سیمان شهر قاین با روش ماتریس ارزیابی سریع اثرات (RIAM)
543
556
FA
فاطمه
عباسپور
گروه محیط زیست-دانشکده منابع طبیعی ومحیط زیست دانشگاه بیرجند-خراسان جنوبی-ایران
fatemehabbaspour@yahoo.com
محسن
محمدی
شهرداری بیرجند،خراسان جنوبی، ایران
mohsen892mohammadi@gmail.com
10.22059/jne.2020.301346.1969
استخراج معادن بر تغییر چشم انداز زمین، کیفیت خاک و منابع آب تأثیرگذار است. ارزیابی اثرات زیست محیطی بر بخشهای بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی پروژههای معدنی و سایر طرحهای توسعه به شناسایی، پیشبینی وکمیسازی پیامدهای حاصل از این گونه عملیات کمک شایانی خواهد نمود. ماتریس ارزیابی سریع اثرات (RIAM) وسیلهای برای سازماندهی، تحلیل و نشان دادن نتایج یک ارزیابی محیط زیستی جامع بهشمار میرود. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات حاصل از فعالیت معادن سنگ و خاک کارخانه سیمان قاین واقع در استان خراسان جنوبی میباشد. بدین منظور پس از شناخت فازهای مختلف پروژه، به تفکیک چهار محیط فیزیکی-شیمیایی، بیولوژیکی-اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- عملیاتی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. ارزیابی و تجزیه و تحلیل این اثرات با استفاده از نرم افزار RIAM و ماتریس ارزیابی سریع (RIAM) در فاز بهره برداری صورت گرفت. مخربترین پیامدها (امتیاز 81-) مربوط به پارامترهای محیط بیولوژیکی-اکولوژیکی و نیز بیشترین میزان اثرات مثبت آن (36+) در محیط اجتماعی-فرهنگی معدن خاک گزارش شد همچنین در معدن سنگ مخربترین پیامدها با امتیاز 54- مربوط به پارامترهای فیزیکی شیمیایی و بیشترین امتیازات مثبت (36+)در ارتباط با پارامترهای اقتصادی بود. نتایج بیانگر کثرت اثرات منفی در این معادن میباشد که میتوان با انجام اصلاحات لازم از قبیل استفاده از روشهای بهسازی محیط، توسعه و ایجاد فضای سبز و درختکاری در اطراف معادن به صورت کمربند سبز و تثبیت خاک محدودههای مورد مطالعه این آثار را کاهش داد.
کارخانه سیمان,ارزیابی اثرات محیطزیست,معادن سنگ و خاک,ماتریس ارزیابی سریع اثرات
https://jne.ut.ac.ir/article_78779.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78779_d4705288fe0f24a24b45f4f7d26217d7.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
بررسی پیامدهای گردشگری بر خصوصیات فیزیکی خاک (مطالعه موردی ذخیره گاه جنگلی فندقلو اردبیل)
557
569
FA
روح انگیز
قاسم زاده
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم و مهندسی خاک دانشگاه محقق اردبیلی
rghasemzade.68@gmail.com
شکراله
اصغری
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشکدهی کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی
shokrollah.asghari@gmail.com
فرشاد
کیوان بهجو
0000-0001-5581-8270
عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی
farshad.keivan@gmail.com
سجاد
قنبری
استادیار گروه جنگلداری دانشگاه تبریز
ghambarsajad@gmail.com
علیرضا
قمی معتضه
دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه جنگلداری
alireza.ghomi@yahoo.com
10.22059/jne.2020.298642.1931
وجود جنگلها به عنوان محلی برای گذراندن اوقات فراغت شهروندان در کنار شهرها بسیار مفید استامّا فعالیتهای تفرجی کنترل نشده منجر به آسیب اکوسیستم جنگل خواهد شد. هدف از این پژوهش بررسی اثرات فعالیتهای تفرجی بر برخی خصوصیات فیزیکی خاک جنگل فندقلو شامل میانگین وزنی قطر (MWD) خاکدانهها، جرم مخصوص حقیقی (Dp)، جرم مخصوص ظاهری (Db)، تخلخل کل (n)، درصد شن، سیلت و رس، رطوبت اشباع، رطوبت ظرفیت زراعی (FC)، رطوبت نقطه پژمردگی دائم (PWP)، ظرفیت آب قابل استفاده (AWC) و کربن آلی (OC) میباشد. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی در قالب سه تیمار شامل سطح بدون تفرج (شاهد)، سطح تفرج متوسط و سطح تفرج شدید انجام شد. نمونهبرداری خاک در امتداد ترانسکتها انجام گرفت. نتایج نشان داد که فعالیتهای تفرجی در خاک جنگل به طور معنیدار(01/0 p <)، به ترتیب باعث افزایش میانگین وزنی قطر خاکدانهها به میزان 3/9 و 30 درصد، رس به میزان 121 و 153 درصد، جرم مخصوص ظاهری به میزان 09/3 و 23 درصد، جرم مخصوص حقیقی به میزان 45/0 و 39/6 درصد، رطوبت نقطه پژمردگی دائم به میزان 47/41 و 45/62 درصد و همچنین باعث کاهش کربن آلی به میزان 2/4 و 77/6 درصد، شن به میزان 2/11 و 39/14 درصد، رطوبت ظرفیت زراعی به میزان 11/7 و 1/18 درصدو ظرفیت آب قابل استفاده به میزان 45/39 و 75/71 درصد به ترتیب در منطقهی تفرج متوسط و شدید نسبت به منطقهی بدون تفرجگر (شاهد)گردید. تأثیر فعالیتهای تفرجی بر تخلخل، رطوبت اشباع و سیلت معنیدار نشد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر فعالیتهای تفرجی از طریق افزایش جرم مخصوص ظاهری باعث فشردگی بیشتر خاک جنگلی و در نتیجه کاهش کیفیت فیزیکی خاک و توانایی نگهداری آب در خاک برای رشد گیاه میگردد.
تفرجگاه فندقلو,تفرج,جنگل,خاک,گردشگر
https://jne.ut.ac.ir/article_78772.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78772_7d9dbb2a743c782eb45a148d57e630dc.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
ارزیابی کیفیت آب دریاچه سد گاران مریوان با استفاده از شاخص کیفی NSFWQI
571
583
FA
عرفان
کریمیان
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان .
erfankarimian88@gmail.com
برزان
بهرامی کمانگر
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان
bbkamangar@yahoo.com
حبیب اله
محمدی
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان
habibm64@gmail.com
ادریس
قادری
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان.
ed.ghaderi@gmail.com
10.22059/jne.2020.300936.1958
پایش کیفی مستمر منابع آب از ابزارهای اصلی مدیریت و حفاظت از این منابع با ارزش به حساب میآید. استان کردستان از نظر آبهای سطحی و زیرزمینی یکی از استانهای مهم کشور محسوب میگردد و سد گاران مریوان میتواند نقش مهمی را در تأمین آب شرب، فعالیتهای کشاورزی و صنعتی داشته باشد. بدین منظور برای تعیین کیفیت آب با استفاده از شاخص NSFWQI، 9 عامل فیزیکی، شیمیایی و میکروبی آب دریاچه سد گاران از مردادماه 1396 تا تیرماه 1397 در 4 ایستگاه بررسی شد. نتایج نشان داد که میانگین دمای آب دریاچه 7/6±13/11 درجه سانتیگراد و غلظت اکسیژن محلول لایه سطحی و عمقی بهترتیب 44/8 و 87/3 میلیگرم بر لیتر بود. میانگین سالانه نیترات، فسفات، BOD5، TS و pH به ترتیب برابر با 49/0±66/0، 03/0±052/0، 5/2±32/1، 57/56±91/156 میلیگرم بر لیتر و 33/0±99/7 بود. میانگین کلیفرم مدفوعی نیز MPN 69/8±15/20 بهدست آمد که کمترین میانگین آن در مهرماه (MPN 25/0) و بیشترین آن در اسفندماه (MPN 208) مشاهده گردید. همچنین کیفیت آب دریاچه براساس میزان شاخص NSFWQI (71/70) دارای درجه خوب بود. بهطورکلی، اگرچه تغییرات زمانی و مکانی در بعضی عوامل اندازهگیری شده مشاهده گردید اما طبق نتایج بهدست آمده از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و شاخص NSFWQI، کیفیت آب سد گاران طی ماههای مختلف در طبقه متوسط تا خوب قرار داشت بنابراین برای فعالیتهای کشاورزی، صنعتی و حتی آب شرب بعد از تصفیه متدوال مطلوب ارزیابی گردید.
خصوصیات فیزیکی و شیمیایی,شاخص کیفی NSFWQI,سد گاران,مریوان,کردستان
https://jne.ut.ac.ir/article_78777.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78777_fcade2e1ba0f4f15a9ca8bed3e056010.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
بررسی اثر دود ناشی از احتراق بنزین در موتور بر روی برخی خصوصیات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاهان آپارتمانی شفلرا (Schefflera arboricola)، بنت القنسول (Euphorbia pulcherrima) و دیفن باخیا (Dieffenbachia amoena)
585
597
FA
الهام
مال وردی
0000-0002-1014-3246
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد،ایران
el.malverdi@gmail.com
اصغر
مصلح آرانی
0000-0003-3187-1100
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
amosleh@yazd.ac.ir
سعید
شجاعی برجوئی
0000-0001-7560-3154
گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
said.shojaee71@gmail.com
محمدرضا
سرافراز
0000-0002-5469-3549
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه یزد، یزد، ایران
sarafraz.ardakani@gmail.com
10.22059/jne.2020.300862.1957
کمیسازی تحمل گیاهان به آلودگی هوا (Air Pollution Tolerance Index - APTI) در کنار سایر معیارها میتواند در راستای کاهش آلودگی هوا و توسعه فضای سبز امری سودمند باشد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر دود ناشی از احتراق بنزین در موتور بر روی برخی خصوصیات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی به ویژه شاخص تحمل به آلودگی هوا سه گونه آپارتمانی صورت گرفت. این مطالعه آزمایشگاهی به صورت فاکتوریل در قالب یک طرح کاملا تصادفی در دو گروه شاهد و تیمار صورت گرفت. ابتدا گیاهان آپارتمانی شفلرا، بنت القنسول و دیفن باخیا به مدت سه ماه در معرض دود ناشی از سوختهای موتوری قرار گرفتند. سپس با اندازهگیری دو فاکتور فیزیولوژیک محتوای آب نسبی و pH عصاره برگ و همچنین دو فاکتور بیوشیمیایی کلروفیل کل و اسید آسکوربیک، مقادیر APTI در گیاهان شاهد و تیمار تعیین گردید. برای بررسی پاسخ های فیزیولوژیک گیاهان علاوه بر فاکتورهای مذکور دو پارامتر پرولین و قند محلول اندازه گیری شد. نتایج نشان داد، در میان گونههای مورد مطالعه، بیشترین اسیدیته و محتوای آب نسبی در گیاه دیفنباخیا و بیشترین پرولین، اسید آسکوربیک و APTI در گیاه بنت القنسول است. همچنین تفاوت معنیداری در مقدار قند محلول و کلروفیل بین سه گونه مشاهده نشد. مقادیر APTI در گیاهان شفلرا، بنت القنسول و دیفن باخیا به ترتیب 10.37، 15.63 و 10.55 اندازهگیری شد. مقادیر شاخص APTI در گیاهان تیمار شده دیفنباخیا کمتر از گیاه شاهد بود. همچنین میزان پرولین و محتوای آب نسبی در گیاهان تیمار شده شفلرا کمتر از گیاهان شاهد بود. از آن جایی که گیاه بنت القنسول نسبت به دو گیاه شفلرا و دیفن باخیا در مقابل دود ناشی از احتراق سوخت بنزین در موتور بیشترین شاخص تحمل به آلودگی هوا را داشت، بنابراین توسعه فضای سبز آپارتمان ها با گیاه بنت القنسول در مقایسه با دو گونه گیاهی دیگر در اولویت قرار دارد.
"شاخص تحمل به آلودگی هوا","گیاهان آپارتمانی","تنش"
https://jne.ut.ac.ir/article_78776.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78776_947211b19d2ce6ed43dab4c9b454e6e3.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
راهبردهای حفاظت از آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa) در مناطق تحت حفاظت در استان خراسان رضوی
599
611
FA
منصوره
ملکیان
دانشکده منابع طبیعی
mmalekian@cc.iut.ac.ir
فاطمه
معصوم
دانشگاه صنعتی اصفهان
sun_m13@yahoo.com
محمود
همامی
دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان،
hemami@iut.ac.ir
10.22059/jne.2020.300142.1950
آهوی ایرانی یکی از پستانداران ساکن دشتهای استپی و بیابانی است که جمعیت آن به دلایل متعدد از جمله تخریب زیستگاه به شدت کاهش یافته است. زیستگاههای شرق کشور، بخصوص خراسان رضوی، نیز از این قضیه مستثنی نبوده و جمعیت آهوی ایرانی در این استان به شدت کاهش یافته و در برخی از این مناطق منقرض شده است. هدف از تحقیق حاضر تلفیق رویکردهای کمّی و کیفی نظیر SWOT، QSPM و AHPبه منظور شناخت و الویت بندی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید های آهوی ایرانی در 13 منطقه تحت حفاظت در خراسان رضوی و ارائه راهکار های مدیریتی به منظور حفاظت از این گونه می باشد. نتایج نشان داد که بالا بودن تنوع زیستی، حضور گونه های شاخص و اعتقادات مردم مبنی بر تقدس آهو، مهمترین نقاط قوت است و بروز خشکسالیهای متمادی، کم آبی و ضعف مدیریت و حفاظت ازگونهها، مهمترین نقاط ضعف این مناطق به حساب می آید. در گروه فرصت ها، زون بندی مناطق تحت حفاظت و استفاده از قابلیتهای مختلف مناطق، مدیریت دام در مراتع و ایجاد شکارگاه خصوصی به صورت اشتغال برای بومیان و سودآوری اقتصادی به عنوان مهمترین فرصت ها شناخته شد. شکار غیر مجاز، چرای بیرویه دام و تخریب زیستگاه، مهمترین عوامل تهدید کننده آهو در مناطق تحت حفاظت استان می باشند. نتایج تحلیل SWOT نشان داد که وضعیت آهوان در مناطق تحت حفاظت استان در الگوی تدافعی (WT) با ارزش نهایی 438/0 قرار دارد و راهبردهایی را باید در مدیریت این گونه اتخاذ کرد که نقطه ضعفها را به حداقل رساند و از تهدیدهای موجود بکاهد. بنابراین تدوین برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت جهت کاهش عوامل تهدید کننده این گونه ارزشمند در خراسان رضوی ضروری است. تدوین برنامه مدیریتی منسجم با هماهنگی دستگاه های ذیربط و سازمان حفاظت محیط زیست استان برای مقابله با بروز خشکسالی متمادی و کم آبی در مناطق تحت حفاظت استان و تامین تجهیزات، امکانات و نیروی حفاظتی جهت حفاظت از مناطق تحت مدیریت به عنوان بهترین راهبرد شناسایی شد.
تنوع زیستی,آهوی ایرانی,خراسان رضوی,برنامه ریزی راهبردی,ماتریس کمّی راهبردی
https://jne.ut.ac.ir/article_78774.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78774_8e72366ee8efc9f6369a286c0b175605.pdf
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
73
3
2020
11
21
تصفیه نیترات زهاب های کشاورزی با استفاده از بیوراکتور
613
624
FA
آتنا
نادری
گروه علوم آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران
atena.nadery@gmail.com
هادی
رمضانی اعتدالی
0000-0002-4840-0201
هیات علمی گروه علوم و مهندسی آب دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین
ramezani@eng.ikiu.ac.ir
عباس
کاویانی
گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران
abbasskaviani@gmail.com
مجتبی
اکرم
متخصص زهکشی، ایران
mojtabaakram@gmail.com
محمد
بیجن خان
گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران
bijankhan@eng.ikiu.ac.ir
10.22059/jne.2020.298712.1937
با افزایش روز افزون جمعیت نیاز به تولید محصولات کشاورزی و غذا افزایش پیدا کرده است. استفاده کشاورزان از کودهای شیمیایی باعث آلودگی منابع آب و خاک میشود. از پرکاربردترین کودها، کود نیتراته (اوره) است که آبشویی آن از طریق زهابهای کشاورزی مشکلات زیادی را برای محیط زیست به دنبال دارند. امروزه یکی از روشهایی که در علم زهکشی در کنار زهکشی کنترل شده برای حذف نیترات مورد توجه قرار گرفته است استفاده از بیوراکتورها است. در این مطالعه از کاه وکلش گندم به عنوان بستر و محیط بیوراکتور برای تصفیه نیترات مورد استفاده قرار گرفت. پژوهش مورد نظر در 51 روز در سه تکرار و در چهار مرحله تزریق با زهابی با غلظت حدود 54 میلیگرم برلیتر برای نیترات انجام شد. تمام اندازهگیریها در محل آزمایش با دستگاه فتومتر مدل 7100 انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که غلظت نیترات با گذشت زمان بین 6 تا 24 ساعت پس از تزریق زهاب بین 54 تا 100 درصد کاهش مییابد؛ که بیانگر عملکرد قابل قبول این بیوراکتور بوده است. همچنین نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که با گذشت 51 روز از زمان ماند کاهوکلش گندم هیچ تفاوتی در میزان کاهش غلظت نیترات (عملکرد بیوراکتور) ایجاد نشده است. همچنین نتایج نشان داد در طول آزمایش، دما اثر معنی-داری بر کاهش غلظت نیترات نداشته است اما دمای بالاتر از 29 درجه سانتیگراد سرعت تصفیه نیترات را کاهش میدهد. با توجه به نتایج حاصل میتوان از بیوراکتور ها با بستر کاه و کلش گندم به منظور کاهش غلظت نیترات زهابهای خروجی در پایین دست مزارع استفاده نمود.
بیوراکتور,غلظت نیترات,کاهوکلش گندم
https://jne.ut.ac.ir/article_78773.html
https://jne.ut.ac.ir/article_78773_bd0981cad0ff6477a3c8bf6d0751b16d.pdf