ORIGINAL_ARTICLE
بررسی روند تغییرات کاربریـ پوشش اراضی استان همدان در سه دهة گذشته با استفاده از تصاویر ماهوارهای
در طول زمان، الگوهای پوشش زمین و به دنبال آن کاربری اراضی دچار تغییر اساسی میشوند و عامل انسانی میتواند بیشترین نقش را در این فرایند ایفا کند. شناسایی این تغییرات میتواند به مدیریت آیندة منطقه کمک کند. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، پایش تغییرات کاربریـ پوشش اراضی در محدودة استان همدان طی سه دهة اخیر بوده است. بنابراین، تغییرات ایجادشده در محدودة مطالعهشده، تصاویر سنجندة TM سال 1989، سنجندة ETM سال 2000 ماهوارة Landsat و سنجندة LISS3 ماهوارة IRS سال 2008 پردازش شد. بعد از اعمال پیشپردازشهای لازم، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهرهگیری از روش طبقهبندی نظارتشده با الگوریتم حداکثر احتمال، نقشههای موضوعی کاربریـ پوشش اراضی تهیه شد. این نقشه با روش مقایسة پس از طبقهبندی بهصورت زوجی در دورة اول یعنی بین سالهای 1368 تا 1379 و دورة دوم بین سالهای 1379 تا 1387 مقایسه شد. نتایج نشاندهندة این است که مساحت طبقات کاربریـ پوشش، اراضی مرتعی و اراضی کوهپایهایـ صخرهای طی سه دهه کاهش یافته است و در مقابل پهنههای آبی، اراضی بایر و مناطق مسکونیـ صنعتی طی این دوره در حال افزایش بودهاند. طبقة درختزارها در دورة اول مطالعه با کاهش و در دورة دوم با افزایش روبهرو بودهاند، اما اراضی کشاورزی طی دورة اول مطالعه با افزایش مساحت و طی دورة دوم مطالعه با کاهش مواجه شدهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که طی سالهای اخیر زیستگاههای حیات وحش در این استان بهشدت در معرض نابودی قرار گرفتهاند.
https://jne.ut.ac.ir/article_50995_9c67997596b402eeec44d413cdedf50b.pdf
2014-04-21
1
12
10.22059/jne.2014.50995
استان همدان
تصاویر ماهوارهای
روند تغییرات
کاربریـ پوشش اراضی
جلیل
ایمانی هرسینی
imani@yahoo.com
1
کارشناس ارشد رشتة محیطزیست، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
محمد
کابلی
mkaboli@ut.ac.ir
2
دانشیار گروه محیطزیست، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
جهانگیر
فقهی
feghhi@ut.ac.ir
3
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
علی
طاهرزاده
taherzadeh@yahoo.com
4
کارشناس ارشد سنجش از دور سازمان فضایی ایران
AUTHOR
عاطفه
اسدی
atefegasadi@yahoo.com
5
کارشناس ارشد رشته مهندسی منابع طبیعیـ محیطزیست گرایش زیستگاهها و تنوع زیستی، دانشکده محیطزیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کاربرد مدل توبیت در تعیین عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان آبشار آسیاب خرابة جلفا
در دهههای اخیر با افزایش درآمد سرانه، به گردشگری و بازدید از جاذبههای طبیعی، بهعنوان راهکار مناسبی برای پرکردن اوقات فراغت و کاهش تأثیر تنشهای روزافزون زندگی شهری توجه شده است. در این راستا این مطالعه با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان آبشار آسیاب خرابة جلفا با استفاده از مدل توبیت انجام گرفت. دادههای پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه از 125 بازدیدکنندة آبشار آسیاب خرابه بهدست آمده است. نتایج نشان داد که 6/69درصد افراد حاضر به پرداخت مبلغی بهمنزلة ورودیه برای بازدید از آبشار و استفاده از امکانات این منبع طبیعی بودند و متوسط تمایل به پرداخت هر فرد 4312 ریال است. نتایج حاصل از برآورد مدل بیانکنندۀ آن است که عواملی مثل سطح درآمد، تمایل به اقامت شب در محیط آبشار و عضویت در سازمانهای غیردولتی محیطزیست رابطۀ مثبت و معنادار؛ و متغیرهای سن، فاصله و سرپرستی خانوار رابطۀ منفی و معناداری با تمایل به پرداخت افراد برای آبشار آسیاب خرابة جلفا دارند.
https://jne.ut.ac.ir/article_50996_fa038f4d629d06ee9e97608dd4ad57f9.pdf
2014-04-21
13
23
10.22059/jne.2014.50996
آبشار آسیاب خرابه
ارزشگذاری مشروط
تمایل به پرداخت
جلفا
مدل توبیت
قادر
دشتی
ghdashti@yahoo.com
1
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریز
LEAD_AUTHOR
سیده شادی
حسینی
shadihoseinie@yahoo.com
2
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی پدیده تغییر اقلیم و تأثیرات آن بر کاربری اراضی طبیعی حوضه آبریز گرگان رود
هدف از این مطالعه، بررسی پدیدة تغییر اقلیم در حوضة آبریز گرگانرودـ قرهسو و تأثیرات این پدیده بر تغییر کاربری اراضی آن و بیان رهنمود مؤثر در مدیریت و حفظ کاربری اراضی طبیعی منطقه است. تجزیه و تحلیل دادههای بارش، دمای متوسط و رطوبت نسبی 9 ایستگاه سینوپتیک این حوضه، با پایۀ زمان مشترک سیساله، برای بررسی همگنی دادهها، تعیین روند تغییرات و SPI صورت گرفت. علاوه بر این، برای رقومیسازی نقشهها، تهیة نقشههای خروجی و مقایسة تغییرات درصد کاربری اراضی از نرمافزارهایILWIS 3.3 و Arc GIS 9.3 استفاده شد. یافتهها نشان داد که با گذشت سالهای آماری مطالعهشده (30 سال)، مقدار بارندگی به جز نواحی مرکزی این حوضه، بهطور سالیانه افزایش داشته و در بیشتر ایستگاههای این حوضه وضعیت رطوبتی بهبود یافته و فراوانی سالهای پرباران و مرطوب از دو دهة پیش تا حد زیادی بیشتر شده است. براساس نوسانات فصلی دما تغییرات صعودی دما در نیمة شرقی حوضه در حال افزایش و در بخشهای مرکزی و غربی در حال کاهش بوده است. همچنین تغییرات صعودی رطوبت در بخش شرقی و همچنین بخش غربی حوضه در حال افزایش بوده، ولی بهطور پراکنده روندهای نزولی رطوبت هوا در قسمتهای مختلف این حوضه دیده شده است. یافتههای حاصل از نقشهها نشان داد که تغییرات در این دامنۀ زمانی به سمت کاهش اراضی مرتعی و جنگلی، و همچنین افزایش اراضی زراعیـ باغی و زمینهای بایر در سطح حوضه پیش رفته است. وقوع خشکسالی در برخی قسمتهای این حوضه به شکلی سالانه یا فصلی است که نشاندهندة اثر تغییرات اقلیمی بر تغییر کاربری اراضی است.
https://jne.ut.ac.ir/article_50997_c5b28683587a354b99ab2f5c947550f6.pdf
2014-04-21
25
39
10.22059/jne.2014.50997
تغییر اقلیم
حوضة آبریز گرگانرود
کاربری اراضی
SPI
سیده شعله
حسینی
sh.hoseini@gmail.com
1
کارشناس ارشد محیطزیست، دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات
AUTHOR
حمید رضا
غفارزاده
hrghafari@yahoo.com
2
عضو هیئت علمی دانشکده محیطزیست و انرژی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات
AUTHOR
زهرا
عابدی
abedi.zahra@gmail.com
3
عضو هیئت علمی دانشکدة محیطزیست و انرژی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات
AUTHOR
نیما
شیری
nima.shiry@gmail.com
4
پردیس علوم کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل اقتصادی گزینه های فعلی بهره برداری از تالاب میقان
در تحلیل اقتصادی طرحها، اغلب هزینههای برونی طرح مانند تخریب محیطزیست نادیده گرفته میشود. این مطالعه به تحلیل اقتصادی گزینههای مدیریتی تالاب میقان شامل استخراج سولفات سدیم، پرورش آرتمیا و گزینة تلفیقی با توجه به هزینههای تخریب تالاب پرداخته است. برای بررسی تخریب احتمالی تالاب بر اثر استخراج سولفات سدیم و علل آن از دادههای بیلان آبی منطقه و نیز تصاویر سنجندة ETM+ ماهوارة لندست و نیز تصاویر Google Earth در دورة 1379ـ 1391 استفاده شد. در مرحلة بعد، کلیة هزینهها و منافع گزینههای فعلی بهرهبرداری از تالاب میقان برآورد شد. برای برآورد هزینهها و منافع فعالیتهای استخراج سولفات سدیم و آبزیپروری از طرحهای توجیهی و تکمیل اطلاعات در محل بهره گرفته شد. هزینههای ناشی از تخریب تالاب با روش هزینة جایگزینی (هزینة بهسازی تالاب) و به کمک اطلاعات فهرست بهای واحد پایه فعالیتهای ساختوساز 1392 برآورد شد. سپس کلیة اطلاعات مالی به کمک نمایة قیمت مصرفکننده به قیمتهای سال 1392 تعدیل یافت. درنهایت کلیة گزینهها به کمک معیار معادل سالانة ارزش خالص فعلی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که سطح تالاب عمدتاً بهدلیل کسری بیلان آبی (تبخیر و تعرق پتانسیل شدید) با نرخ 6/3درصد در سال کاهش یافته است. به این ترتیب، استخراج سولفات سدیم دلیل اصلی کاهش پهنة آبی تالاب به نظر نمیرسد. بااینحال استخراج معدن با عمیقکردن تالاب ممکن است به تشدید روند خشکشدن آن کمک کند. نتایج نشان داد که استخراج سولفات سدیم به این ترتیب دستکم هزینة برونی معادل 4/6 میلیارد ریال در سال ایجاد کرده است. براساس نتایج، استخراج سولفات سدیم و پرورش آرتمیا بهترتیب در سطح 800 و 2550 هکتار از تالاب، میتواند ارزش خالص فعلی سالانهای در حدود 65/1 و 65/9 میلیارد ریال ایجاد کند. نتایج همچنین نشان داد که منافع خالص فعلی سالانه حاصل از استخراج سولفات سدیم پس از کسر هزینههای بهسازی تالاب به 58/7 میلیارد ریال کاهش یافت. ازاینرو، گزینة استخراج معدن میقان، در صورت انجام درست و بهموقع فعالیتهای بهسازی تالاب، گزینة ناپایدار اقتصادی یا محیطزیستی محسوب نمیشود. نتایج همچنین نشان داد که مدیریت تلفیقی تالاب (بهرهبرداری با انجام عملیات بهسازی و پرورش آرتمیا) با منافع خالص سالانهای معادل 124/6 میلیارد ریال اقتصادیترین گزینة فعلی تالاب بهنظر میرسد. بااینحال مطالعات بیشتری لازم است تا دیگر منافع تالاب میقان ازجمله منافع تأمین آب کشاورزی، گردشگری و حفظ تنوع زیستی برآورد شود.
https://jne.ut.ac.ir/article_50998_fa10e4f879f7ff260a0bdd515ee77f4b.pdf
2014-04-21
41
51
10.22059/jne.2014.50998
ارزش خالص فعلی سالانه
بهسازی
تالاب
تحلیل هزینهـ فایده
هزینه جایگزینی
علی
لطفی
al_lotfi@yahoo.com
1
استادیار دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان
AUTHOR
سید مهدی
حشمت الواعظین
mheshmat@ut.ac.ir
2
استادیار دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
گیلی
a_kazemi@ut.ac.ir
3
استادیار دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه ملایر
AUTHOR
آزاده
کاظمی
a-kazemi@ut.ac.ir
4
دانشجوی دکتری دانشکده محیطزیست، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تنوع گونههای گیاهی حاشیه دریاچه زریوار مریوان
دریاچة زریوار تنها پهنة آبی طبیعی و مهمترین اکوسیستم آبی در استان کردستان است که در فاصلة 2 کیلومتری شمال غربی شهرستان مریوان و در ارتفاع 1285 متر از سطح دریا واقع شده است. متوسط بارندگی سالانة آن 6/997 میلیمتر و میانگین دمای سالیانه 13 درجة سانتیگراد است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تنوع و شناسایی و معرفی گونههای گیاهی حاشیة این دریاچه و نیز تعیین اشکال زیستی و کورولوژی آنها انجام شده است که حاصل آن شناسایی 257 گونة گیاهی متعلق به 53 خانواده و 183 جنس است. طیف زیستی رستنیها نشان میدهد که در این ناحیه شکل زیستی تروفیت با 42درصد غالب است و پس از آن همیکریپتوفیتها با 1/38درصد، کریپتوفیتها با 16درصد، فانروفیتها با 4/2درصد و کامفیتها با 5/1درصد در ردههای بعدی قرار دارند. بررسی طیف جغرافیای رستنیهای محدودة مطالعهشده نشان میدهد بیشترین عناصر (99 گونه) به ناحیة رویشی ایرانـ تورانی تعلق دارند. علاوه بر این بر اساس طبقهبندی IUCN و کتابRed data book of Iran، سه رسته گونههای آسیبپذیر (Vulnerable)، با خطر کمتر (Lower risk) و فاقد اطلاعات (Data deficient) در محدودة مطالعهشدة شناسایی شده است که نشان میدهد جمعاً 11 گونة گیاهی جزء گونههای تهدیدشده محسوب میشوند. گونة Utricularia neglecta، تنها گیاه گوشتخوار ایران نیز در این پژوهش شناسایی شده است.
https://jne.ut.ac.ir/article_50999_ebe478b75c8e89d03cdc83222eca2a94.pdf
2014-04-21
53
64
10.22059/jne.2014.50999
دریاچة زریوار
شکل زیستی
فلور
کورولوژی
مریوان
نعمت اله
خراسانی
khorasan@ut.ac.ir
1
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
برهان
ریاضی
briazi@pmz.ir
2
استادیاردانشکده محیطزیست و انرژی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاداسلامی
AUTHOR
عطا الله
علی احیایی
ehiaee_ata@yahoo.com
3
کارشناس ارشد زیستگاهها و تنوع زیستی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین معیارهای زیستی نشاندهندة تنش آلودگی هوا بر درخت چنار (Platanus orientalis L.)
افزایش نیاز به انرژی به همراه رشد اقتصادی و صنعتیشدن سبب افزایش آلودگی هوا در شهرهای بزرگ ایران شده است. آلودگی هوا با برهمزدن حالت پایدار سلولهای در معرض آن به گیاهان آسیب وارد میسازد. در این پژوهش، معیارهای گوناگون نشاندهندة تنش آلودگی هوا در سطوح مختلف شامل بیوشیمی سلول، برگ و کل تاج در درخت چنار اندازهگیری شد و ارتباط آنها با غلظت آلایندههای هوا شامل ازن، اکسیدهای نیتروژن، دیاکسیدگوگرد، مونواکسیدکربن و ذرات معلق بررسی شد. نتایج مطالعه نشان داد غلظت کلروفیلهای آ و ب در برگ چنار با افزایش غلظت ازن در هوا کاهش مییابد. در پاییز کلروفیل آ و کلروفیل ب با مونواکسیدنیتروژن همبستگی معنادار منفی (بهترتیب 69/0-=r و 72/0-=r) نشان داد. در بهار، سطح ویژة برگ با ازن و دیاکسید نیتروژن همبستگی معنادار مثبت (05/0P<) و با مونواکسیدکربن همبستگی معنادار منفی (01/0P<) نشان داد. هیچیک از ضرایب همبستگی بین شفافیت تاج و آلایندههای هوا معنادار نشد. اما نسبت مساحت تاج در تابستان با آلایندة دیاکسیدنیتروژن همبستگی معنیدار (05/0P<) مثبت نشان داد. شاخص سطح ویژة برگ معیار مناسبی از تماس گیاه با آلایندههای مختلف هوا خصوصاً در فصل بهار بود. علاوه بر آن، نسبت مساحت تاج بهتر از شفافیت تاج به آلودگی پاسخ داد و میتواند معیار مناسبی از تأثیر آلایندة دیاکسیدنیتروژن بر درخت چنار باشد. این شاخص بهدلیل آسانی و سرعت اندازهگیری آن بهوسیلة دوربین عکاسی دیجیتال معمولی و نرمافزارهای پردازش تصویر موجود از پتانسیل بالایی برای کاربرد در مطالعات مربوط به آسیب انواع تنشها بر درختان برخوردار است.
https://jne.ut.ac.ir/article_51000_716507e8e36cd4cd605c46ba36c3e64f.pdf
2014-04-21
65
78
10.22059/jne.2014.51000
آلودگی هوا
بیبرگشدگی تاج
چنار
سطح ویژة برگ
کلروفیل
زینب
رفیعی
z.rafiee@modares.ac.ir
1
کارشناس ارشد، دانشکده مهندسی منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان
AUTHOR
نورالله
میرغفاری
mnorolah@cc.iut.ac.ir
2
دانشیار دانشکده مهندسی منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان
LEAD_AUTHOR
سید حمید
متین خواه
matinkhah@cc.iut.ac.ir
3
استادیار دانشکده مهندسی منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تجمع فلزات سنگین در رسوب، ماهی و گیاه نی در سد ستارخان
افزایش روزافزون فعالیتهای صنعتی منجر به ورود آلودگیها به محیطزیست بهخصوص منابع آبی شده است. فلزات سنگین ازجمله آلودگیهای مهمی هستند که بهدلیل پایداری و عدم تجزیة زیستی و احتمال ورود آنها به زنجیرة غذایی، خطر برای سلامت انسان و سایر موجودات را در پی خواهد داشت. جهت بررسی وضعیت آلودگی در سد ستارخان، نمونة رسوب، گیاه نی (Phragmites australis) و ماهی کپور (Cyprinus carpio) و سوف (lucioperca Stizostedion) از این سد برداشت شد. بر روی نمونهها هضم اسیدی خشک با استفاده از اسیدنیتریک غلیظ انجام شد و غلظت فلزات کادمیم، آرسنیک و مس با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازهگیری شد. آزمون آماری تجزیة واریانس یکطرفه جهت بررسی اختلاف غلظت فلزات بین نمونهها معنادار شد (P< 0.001). همبستگی معناداری بین غلظت فلزات در رسوب و غلظت فلزات در گیاه و ماهی مشاهده نشد (P> 0.05). همچنین، نتایج نشان داد غلظت فلز آرسنیک در رسوب بیش از استاندارد جهانی بود. در بافت ماهیهای بررسیشده نیز غلظت فلز آرسنیک و کادمیم بیش از استانداردهای جهانی بررسی شد. گیاه نی مقدار زیادی از فلزات سنگین را در خود تجمع داده است که توانایی این گیاه در تجمع فلزات سنگین را نشان میدهد. با توجه به نتایج بهدستآمده تدوین برنامة کنترلی جهت پایش آلودگی در منطقه ضروری به نظر میرسد.
https://jne.ut.ac.ir/article_51001_efa089be0a81e433eb48687e480ceb84.pdf
2014-04-21
79
90
10.22059/jne.2014.51001
آرسنیک
تجمع زیستی
سد ستارخان
کادمیم
ماهی
مس
مریم
زارع رشکوئیه
maryamzare88@yahoo.com
1
کارشناس ارشد گروه محیطزیست، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
امیرحسین
حمیدیان
a.hamidian@ut.ac.ir
2
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
هادی
پورباقر
poorbagher@ut.ac.ir
3
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
سهراب
اشرفی
sohran.ashrafi@ut.ac.ir
4
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
عوامل مؤثر بر نگرش زیستمحیطی مالکان و مدیران SMEهای کشاورزی استانهای کرمانشاه و ایلام
هدف این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر نگرش زیستمحیطی مالکان و مدیران شرکتهای کوچک و متوسط[1] کشاورزی استانهای کرمانشاه و ایلام با استفاده از روش مدلسازی معادلة ساختاری[2] بود. براساس آمار و اطلاعات ادارات جهاد کشاورزی دو استان، تعداد شرکتهای کوچک و متوسط 540 واحد برآورد شد. حجم نمونة آماری با استفاده از فرمول کوکران 202 مالک و مدیر محاسبه شد که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. بهمنظور گردآوری اطلاعات، از مقیاس اصلاحشدة انگارة نوین محیطی و پرسشنامة بسته استفاده شد. برای بررسی روایی محتوایی از نظر استادان گروه ترویج و توسعة روستایی دانشگاه رازی استفاده شد. بهمنظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که میانگین آن برای متغیرهای مطالعه 79/0 بود. یافتهها نشان داد که 90درصد (182 نفر) از مالکان و مدیران SMEهای کشاورزی با گویة «گیاهان و حیوانات به همان اندازه حق زندگی دارند که انسانها این حق را دارند.» موافق و 64درصد (130 نفر) از آنها با گویة «تعادل طبیعت آنقدر قوی است که از پس تأثیرات جوامع صنعتی مدرن برآید.» مخالف بودند، همچنین متغیرهای سطح تحصیلات، وجود افراد باسواد در خانواده، قومیت، شهرنشینی و شرکت در کلاسها و کارگاههای آموزش زیستمحیطی بیشترین واریانس را در سطح نگرش زیستمحیطی تبیین کردهاند.
https://jne.ut.ac.ir/article_51002_86ff7b3ae7387f086420019e8429117d.pdf
2014-04-21
91
103
10.22059/jne.2014.51002
امکان وقوع بحران زیستمحیطی
زیست بوم محوری
شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs)
عدم پذیرش استثناگرایی
محدودیت پیشرفت
مخالفت با انسانمحوری
مدلسازی معادلة ساختاری
نگرش زیستمحیطی
زهره
معتمدی نیا
zohre.motamedi@gmail.com
1
مدرس دانشگاه پیام نور ایلام
LEAD_AUTHOR
عبدالحمید
پاپ زن
hamidpapzan@razi.ac.ir
2
دانشیار گروه ترویج و توسعة روستایی، دانشگاه رازی کرمانشاه
AUTHOR
حسین
مهدی زاده
hossein.mahdizadeh@ilam.ac.ir
3
استادیار گروه کارآفرینی و توسعة روستایی، دانشگاه ایلام
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مکانیابی محل دفن زباله با بهکارگیری فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و روش TOPSIS(مطالعة موردی:شهرستان گلپایگان)
محل دفن مواد زائد میتواند بهطور بالقوه بر محیط اطراف اثرات منفی و زیانبار زیادی در ابعاد سلامت جامعه، اقتصادی و محیطزیستی داشته باشد. بنابراین، ارزیابی گستردهای برای استقرار محل دفن مورد نیاز است تا بهترین مکان دفن شناسایی شود. هدف از این پژوهش مکانیابی دفن مواد زائد جامد شهرستان گلپایگان است. ابتدا 3 گزینة مکانی پس از بررسیهای میدانی از فروردین تا شهریورماه 1390 و تجزیه و تحلیل در نرمافزار ARCGIS و همچنین بهکارگیری استانداردها و معیارهای مهم در مکانیابی محل دفن زباله، پیشنهاد و سپس بهترین گزینه انتخاب شد. روشهای علمی استفادهشده در این پژوهش، روش TOPSIS و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی بوده که از جمله روشهای تصمیمگیری چندشاخصه هستند. برای اولویتبندی و وزندهی به فعالیتهای پروژه از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و از طریق واردکردن مقادیر ترجیحات به نرمافزار IDRISI اقدام شد. به روش AHP فعالیتهای حملونقل مواد، پاکتراشی، خاکریزی و خاکبرداری، زهکشی، احداث راه و فعالیت تخریب ساختمان بهترتیب با وزنهای 45/0، 22/0، 14/0، 090/0، 060/0 و 040/0، بهمنزلة رتبههای اول تا ششم در فرایند مکانیابی محل دفن زباله معرفی شد. سپس با بهکارگیری روش TOPSIS نزدیکی نسبی به راهحل ایدهآل در سه گزینة پیشنهادی بررسی شد که مقادیر آن برای گزینههای اول، دوم و سوم بهترتیب 259/0، 272/0 و 754/0 به دست آمد و گزینة سوم بهترین مکان جهت دفن زباله در شهرستان گلپایگان شناخته شد.
https://jne.ut.ac.ir/article_51003_ff1dd501bdc69b6c88d33c76f3ab89b3.pdf
2014-04-21
105
119
10.22059/jne.2014.51003
دفن زباله
فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
گلپایگان
مکانیابی
TOPSIS
مژگان
میرزایی
mojgan_11884@yahoo.com
1
کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
LEAD_AUTHOR
عبدالرسول
سلمان ماهینی
a_mahini@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
AUTHOR
سید حامد
میرکریمی
mirkarimi.hamed@gmail.com
3
استادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی حساسیت زیستمحیطی اکوسیستمهای موجود در نوار ساحلی استان هرمزگان
مناطق ساحلی بهسبب موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای طبیعی، تنوع زیستی و اکوسیستمهای وابسته و تأثیرپذیری توأم از خشکی و دریا، مناطقی حساس و شکننده محسوب میشوند. عملکردهای بومشناختی این مناطق سبب استقرار طیف متنوعی از توسعه و بهرهبرداری انسانی در این نواحی شده است. اهمیت اکوسیستم ساحلی، این مناطق را شایستة اقدامات حفاظتی بیشتری قرار داده است. بهدلیل غنای مناطق حساس در استان هرمزگان، در این پژوهش اقدام به مطالعه و تعیین حساسیت اکوسیستمهای سواحل استان هرمزگان با کاربرد معیارهای تجمیعشده از 22 مرجع داخلی و خارجی شده است. برای ارزیابی حساسیت اکوسیستمهای منطقة ساحلی هرمزگان از 6 معیار و 29 شاخص استفاده شد. بررسی معیارها و تعیین ضریب اهمیت شاخصهای بهکاررفته در آنها نشان داد شاخص انحصاری و بکربودن بیشترین اهمیت و وابستگی صنعتی کمترین اهمیت را در تعیین اکوسیستمهای حساس ایفا میکنند. همچنین بهمنظور تعیین اهمیت و اولویتبندی اکوسیستمهای حساس در محدودة مطالعهشده براساس معیارهای یادشده 10 اکوسیستم (5 اکوسیستم در ناحیة ساحلی و 5 اکوسیستم در ناحیة کرانه) بررسی شد. نتایج نشان داد، جنگلهای مانگرو در ناحیة کرانه و مناطق تحت حفاظت در ناحیة ساحلی بیشترین حساسیت را دارند. پهنهبندی حساسیت اکوسیستمهای منطقة ساحلی نشان داد، بیشترین وسعت حساسیت اکوسیستمهای منطقة ساحلی در درجة حساسیت خیلیکم و بخش عمدهای از ناحیة ساحلی را شامل میشود. کمترین وسعت حساسیت نیز در درجة حساسیت زیاد و در بخشهایی از شهرستان بندرلنگه قرار گرفته است. درجة حساسیت خیلیزیاد با وسعت 96/6درصد از وسعت منطقة مطالعهشده در بخش عمدهای از جنوب غربی شهرستان بندرلنگه که منطبق بر منطقة حفاظتشدة سراج و در بخشهایی از جنوب غربی این شهرستان که شامل بخشهایی از منطقة حفاظتشدة حرا است، قرار دارد. این طبقه همچنین بخش عمدهای از حرای بندرعباس، سیریک و جاسک را نیز دربرمیگیرد.
https://jne.ut.ac.ir/article_51004_c02924d4340a5e6f94ad0a443ee91caa.pdf
2014-04-21
121
134
10.22059/jne.2014.51004
اکوسیستمهای ساحلی
حساسیت زیستمحیطی
مناطق حساس ساحلی
هرمزگان
مریم
یعقوب زاده
m_yaghobzadeh@ut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد محیطزیست، دانشکدة منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
افشین
دانه کار
danehkar@ut.ac.ir
2
دانشیار گروه محیطزیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
بهمن
جباریان امیری
jabbarian@ut.ac.ir
3
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
سهراب
اشرفی
sohrab.ashrafi@ut.ac.ir
4
استادیار گروه محیطزیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
چکیده های انگلیسی
https://jne.ut.ac.ir/article_52110_1c6d0d2b7d1348a1a301505f07d208dd.pdf
2014-04-21
1
10
10.22059/jne.2014.52110