per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
1
12
10.22059/jne.2012.29459
29459
مدیریت پسماندهای بیمارستانی شهر مشهد
Management of Hospital Wastes in Mashhad
معصومه آریایی
masum.aryan@gmail.com
1
امیرحسین حمیدیان
a.hamidian@ut.ac.ir
2
دانشجوی کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
مدیریت پسماندهای بیمارستانی به دلیل دارا بودن پتانسیل عفونت زایی و وجود زایدات خطرناک در آن دارای اهمیت فراوانی است. بررسی حاضر از نوع توصیفی- مقطعی بوده که با تکمیل پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و بازدید در سال 1388 از 9 بیمارستان اصلی مشهد صورت گرفت. وزن و سرانه تولیدی زباله ها مشخص و علاوه بر آن وضعیت تولید، تفکیک، ذخیره سازی، جمع آوری، تصفیه، حمل و نقل و دفع پسماندهای بیمارستانی مورد بررسی قرار گرفت. تعداد کل تخت فعال در مجموع 8 بیمارستان (به جز بیمارستان نفت که اطلاعات آن به دست نیامد) 2833 تخت که به میزان 8369 کیلوگرم در شبانه روز زباله جامد تولید می کنند و سرانه تولید به ازای هر تخت 95/2 کیلوگرم در روز است. این سرانه تولیدی پسماند بیمارستانی در میانه سرانه تولیدی جهانی قرار دارد و اگر میزان ثابتی رشد داشته باشد، پیش بینی میشود که در سال 1395 حدود 20 تن پسماند بیمارستانی در روز در این شهر تولید شود. با توجه به کمیت و کیفیت پسماندهای تولیدی و معضلات مربوط، برای بهبود مدیریت این پسماندها، تفکیک زباله های عفونی و خطرناک از پسماندهای معمولی در داخل بیمارستان، سوزاندن بخش عفونی در زباله سوز مرکزی در خارج از شهر و ترجیحاً در محل دفن زباله های شهری و سپس دفن بهداشتی و مهندسی پسماندهای معمولی و خاکستر تولیدی زباله سوز به همراه دیگر زباله های شهر پیشنهاد می شود.
The management of hospital wastes is of high importance, because of their infectious and hazardous potential. This is a cross-sectional study based on questionnaire, interview, observation and meetings performed in major Mashhad Hospitals in 2009. Weight and per capita waste production were determined. Moreover, the status of production, separation, storage, collection, treatment, transportation and disposal of these wastes were also determined. Total active beds in eight surveyed hospital (except Naft Hospital with no information available) were 2833 beds, which produced 8369 kg/d of solid wastes, and the per bed production of wastes was 2.95 kg/d. This growth of hospital waste production per capita is in the median of global waste production per capita and if the growth rate is stable, it is predicted that in 2016 Mashhad hospitals will produce around 20 tons of wastes per day. Based on the quality and quantity of hospital wastes and their environmental effects, separation of infectious and hazardous wastes from ordinary wastes, burning of infectious wastes in a central incinerator outside the city and preferably in municipal wastes landfill, and proper engineered disposal of ordinary wastes and incinerator ash into the landfill were proposed for the better management of these wastes.
https://jne.ut.ac.ir/article_29459_385a14b45a148af4cb2be58d7bb6d3ad.pdf
بیمارستان
پسماند
مدیریت
مشهد
Hospital
management
Mashhad
Wastes
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
13
29
10.22059/jne.2012.29460
29460
تنوع گونه ای ناحیه جزرومدی ساحل جنوبی جزیره قشم بر اساس بیوتپ های غالب
Intertidal Species Diversity of Southern Coastline of Qeshm Island, Based on Dominant Biotope
زینب انصاری
z.a2@gmail.com
1
جعفر سیف آبادی
jseyfabadi@gmail.com
2
فریدون عوفی
f_owfi@yahoo.com
3
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران، ایران
گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران، ایران
مؤسسه تحقیقات شیلات ایران، ایران
تقسیم بندی اکولوزیکی سواحل در چند سال اخیر بر اساس رویکرد جدیدی صورت می گیرد که در آن از واحدی تحت عنوان "بیوتاپ (Biotope)" استفاده می شود. بیوتاپ از منظر واژه شناسی مترادف با زیستگاه "Habitat"معنی می شود، ولی از منظر اکولوِژیکی دارای تفاوت محتوایی می باشد. بیوتپ های مختلف در طول 122 کیلومتر سواحل جنوبی جزیره قشم (از شهر قشم در شرق تا روستای دوستکو در غرب) طی چهار فصل (1389-1388) شناسایی و فهرست برداری شد. منطقه مورد بررسی بر اساس ویژگی های ژئومورفولوژی (شنی-ماسه ای، صخره ای-شنی و سنگی-صخره ای) به 4 زیر ناحیه با 12 ایستگاه تقسیم و مختصات جغرافیایی با استفاده ازGPS ثبت شد. این پژوهش با پیمایش زمینی-ساحلی، عکسبرداری و نمونه برداری از جوامع زیستی به روش کوادرات و همچنین نمونه برداری از رسوبها جهت دانه بندی و سنجش میزان مواد آلی انجام شد. در مجموع 60 بیوتاپ اصلی در10 گروه زیستی شناسایی شد که 65% آنها در ساحل سنگی-صخره ای و صخره ای-شنی و بقیه در ساحل شنی-ماسه ای قرار دارند. نتیجه این پژوهش می تواند در راهکار مدیریتی جهت برنامهریزی حفاظت و توسعه پایدار مورد استفاده قرار گیرد، زیرا بیوتاپ ها به عنوان اجتماعهای مشخص و تکرارپذیر می توانند شاخصی در سنجش فشار حاصل از پدیده های طبیعی و فعالیتهای انسانی محسوب شوند.
Ecological classification of the coastal zone, have recently been using the “biotope” as a unit. Lexically “biotope” is synonymous with habitat, but with different ecological concepts. Various biotopes in 122 km intertidal stretch of the southern coasts of the Qeshm Island (Qeshm city in east to Dustaku village in west) in four seasons were identified and mapped out (2009-2010). Considering the extent and geomorphology of the covered area (sandy, rocky and rocky-sandy), 12 stations within four sub-regions were designated, using GPS. The work was carried out through monitoring, photography and sampling of biotic communities, using quadrate method and sediment sampling for particle size and total organic matter. Totally 60 major biotopes in 10 biotic groups were identified, of which more than 65% were located in rocky and rocky-sandy coast (mid-eastern) and the rest in sandy coast (mid-western). These results can be used in management approaches, because biotopes as distinctive and repeatable communities might be considered as indicators of change due to various pressures.
https://jne.ut.ac.ir/article_29460_91b4cbc9b24f1c007f580841bfb6c735.pdf
بستر
بیوتاپ
جزیره قشم
جوامع زیستی
Biotic group
Biotope
Qeshm Island
substrate
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
31
43
10.22059/jne.2012.29461
29461
تاثیر مدیریت ذخیره گاهی بر تنوع گونه های گیاهی (مطالعه موردی: ذخیره گاه گلابی وحشی چم حصار دلفان)
Effects of Reserve Management on Woody and Ground Flora Diversity (Case Study: Chamhesar Pear Forest Reserve)
حمزه جعفری سرابی
h.j@gmail.com
1
بابک پیله ور
babakpilehvar@yahoo.com
2
غلامحسین ویس کرمی
g.v@gmail.com
3
جواد سوسنی
j.s@gmail.com
4
دانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایران
استادیار گروه جنگلداری دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایران
کارشناس ارشد علوم گیاهی، سیستماتیک گروه جنگلداری دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایران
استادیار گروه جنگلداری دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، ایران
ذخیره گاههای جنگلی یکی از مهمترین روش های مدیریت بوم سازگان در سامانههای حمایتی ایران می باشد. آگاهی از اثرات این مدیریت می تواند راه گشای مدیران در زمینه ادامه این روند یا تغییر و چرخش به سوی سایر سامانههای مدیریتی باشد. برای تعیین اثرات این نوع مدیریت بر تنوع گونه های گیاهی چوبی و علفی در نواحی داخلی (مرکزی و پیرامونی) و خارجی ذخیره گاه گلابی -وحشی چم حصار دلفان پس از تعیین واحدهای شکل زمین مشابه در هر ناحیه، با آماربرداری کاملا تصادفی تعداد 18 قطعه نمونه 1000 مترمربعی (20×50) برای اندازه گیری پوشش درختی- درختچه ای و در داخل هر قطعه نمونه 3 زیر قطعه نمونه (در مجموع 54 زیر قطعه نمونه) 4 متر مربعی (2×2) برای اندازه گیری پوشش علفی انتخاب و برداشت شد. با استفاده از این دادهها شاخصهای غالبیت، غنا، یکنواختی و تنوع در هر ناحیه محاسبه و مقایسه گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که حمایت و حراست در سیستم ذخیره گاهی مورد بررسی در کوتاه مدت (حدود 6 سال) بر روی گونه های درختی- درختچه ای به علت عمر طولانی شان نسبت به گونه های علفی تاثیری نداشته و بهبود شرایط رویشگاهی حاصل از مدیریت اعمال شده در طی دوره تنها باعث افزایش میزان تاج پوشش درختی- درختچه ای گردیده است. مدیریت ذخیرهگاهی باعث افزایش غالبیت، غنای گونهای، کاهش یکنواختی و کاهش تنوع زیستی گونه های علفی شده است.
Forest reserves are one of the most important approaches in ecosystem management in Iran. In order to determine the effects of reserve management on plants diversity (woody plants and ground flora) in three zones (core zone, buffer zone, and transmission zone of Chamhesar pear forest reserve), we mapped land form units. Then 18 main sampling units (20×50=1000 m2) distributed randomly were chosen to measure tree canopy covers and record species richness in three zones. There were three subsamples (2×2=4 m2) in each main sampling unit to record ground flora richness (54 subsamples in total). Dominance, richness, evenness and diversity indices were calculated and compared. The results showed that in a time period of six years, reserve management had no effects on woody plant diversity and solely lead to canopy cover improvement. Reserve management increased dominancy and species richness in one hand and on the other hand decreased evenness and diversity of ground flora.
https://jne.ut.ac.ir/article_29461_4667425bd921905675b972bc41df7454.pdf
تنوع زیستی
چم حصار
دلفان
گلابی وحشی
مدیریت ذخیره گاهی
Biodiversity
Chamhesar
Delfan
Lorestan
Pear
Reserve management
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
45
52
10.22059/jne.2012.29462
29462
ارزیابی ارتباط ترکیب پسماند و بروز تعارض گرگ (Canis lupus) با جوامع بومی در استان همدان
The Investigation of Relation Between Waste Composition, Wolf (Canis lupus) and Their Conflicts with Native People in Hamedan Province
منصوره حسن زاده
mhasanzade@ut.ac.ir
1
محمد کابلی
mkaboli@ut.ac.ir
2
رسول خسروی
rakhsh225@yahoo.com
3
محسن احمدی
m.a2@gmail.com
4
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
مدیریت غیر اصولی زباله های خانگی و پسماندهای واحدهای تولیدی به ویژه مرغداری ها و دامپروری ها در روستاها و حاشیه شهرها از مهمترین عوامل جذب حیوانات وحشی به این مناطق معرفی شده است. این مشکل اغلب به شرطی شدن غذایی تعدادی از گونههای حیات وحش میانجامد و معمولا سبب تغییر عادات غذایی و کاهش ترس در حیواناتی میشود که توانایی بالا به سازگاری با تغییرات زیستگاهی و غذایی دارند. از آنجا که یکی از فرضیههای مورد بحث در خصوص حمله گرگ به برخی مناطق استان همدان در طی سالهای اخیر ترکیب پسماند و رهاسازی غیر اصولی آنها بوده است، در این بررسی ترکیب پسماندهای روستاها و شهرهای مورد حمله گرگها با مناطق دیگر مورد مقایسه قرار گرفته است. بدین منظور 5 محل دفن پسماند از نواحی مورد حمله گرگ به عنوان نمونه-های تحت تاثیر و 5 محل دفن پسماند از روستاهایی که از کانون حملات به دور بودند به عنوان شاهد مورد نمونه برداری قرار گرفت. نمونه برداری از هر محل دفن پسماند 3 بار، با فاصله زمانی 2 روز و 3 تکرار در هر بار نمونه برداری انجام شد. در هر نمونه یک چهارم متر مکعب از زباله موجود در محل دفن پسماند برداشت، ترکیب آن بررسی و در نهایت درصد زباله های خشک، تر و میزان مواد پروتئینی تعیین شد. از آزمون t مستقل برای وجود یا عدم وجود اختلاف معنی دار در ترکیب زباله بین مناطق مورد حمله گرگ و شاهد استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف معنی داری بین ترکیب زباله تر و درصد پروتئین در مناطق هدف و شاهد وجود ندارد، بدین معنی که ترکیب پسماند و میزان پروتئین آن در مناطق مورد حمله نمی تواند عامل افزایش حملات گرگ به انسان در سال های اخیر در این استان باشد. اما در مورد علل بروز حمله در مناطق هدف می توان به عواملی چون پربار بودن اراضی کشاورزی مجاور، مدیریت نامناسب پسماند، افزایش احتمال شرطی شدن غذایی، خوگرفتن به استفاده از پسماند و تراکم بیشتر سگ های ولگرد که در نهایت منجر به همپوشانی بین الگوی استفاده های انسانی از اراضی و انتخاب زیستگاه گرگ می شود، اشاره نمود. همچنین این مسئله موجب کاهش رقابت درون گونه ای بین افراد این گونه می شود.
Inappropriate waste management is considered as an important factor for attracting wild animals to the inhabited area. This leads to food conditioning in some wild species, which changes their feeding behavior and food habits. Usually this trend reduces the fear of wild species and leads to conflict between wild species and human. We sampled five landfill sites of villages and small towns in which wolf attacks have been reported in Hamedan Province. We also sampled five landfill sites far from the centre of recent wolves’ attacks. Each landfill was sampled three times with two days interval. We took three samples, each of them including 0.25 m3 of wastes. The percentage of dry and wet contents along with the amount of protein was compared by independent t-test. Our results revealed that there is no significant difference in waste composition and the amount of protein between the affected and unaffected areas. These results suggest that wastes’ characteristics do not play an important role to enhance the conflict between wolves and human. However, productive agricultural lands, inappropriate waste management, accustoming to waste using and more density of swinger doges, lead to overlap, wolf habitat selection human usage pattern. This could be considered as main reasons of wolf attack in target areas.
https://jne.ut.ac.ir/article_29462_3ecc151522bcbca9e0f3257e4e1655b8.pdf
ترکیب پسماند
شرطی شدن غذایی
Canis lupus
Food conditioning
Hamedan province
Waste composition
Wolf
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
53
66
10.22059/jne.2012.29463
29463
طرح ریزی گردشگری متکی به طبیعت در تالاب چغاخور با استفاده از ارزیابی چند معیاره مکانی (SMCE)
Nature Based Tourism Management Planning of Choghakhor Wetland by Spatial Multi Criteria Evaluation (SMCE)
افشین دانه کار
danehkar@ut.ac.ir
1
زهرا اسدالهی
z.a@gmail.com
2
افشین علیزاده
a.a8@gmail.com
3
آرش جوانشیر
arashjavanshir@hotmail.com
4
دانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
دانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
زیبایی طبیعی و تنوع بالای گیاهان و جانوران در بسیاری از تالاب ها در سراسر جهان این اکوسیستم ها را به مناطق اصلی گردشگری تبدیل نموده است. در راستای دستیابی به استفاده خردمندانه از تالاب ها ضروری است به تعادل و توازنی رسید که موجودیت تالاب ها در گستره وسیع فعالیت های انسانی که از حفاظت مطلق تا دخالت موثر متفاوت است، تضمین شود و طرح ریزی محیط زیستی تالاب، سازوکاری در راه نیل به این هدف محسوب می شود. در این مطالعه طرح ریزی گردشگری تالاب چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری از طریق پهنه بندی با استفاده از روش تلفیق لایه های اطلاعاتی با ترکیب خطی وزن دار در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. گام های این مطالعه شامل تعیین هدف، شناسایی و گزینش معیارهای گردشگری، غربال سازی معیارها با استفاده از روش دلفی، اولویت بندی و وزن دهی معیارها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نقشه سازی شاخص ها و در نهایت پهنه بندی و گزینش زون های گردشگری است. مطابق نتایج حاصله از پرسشنامه دلفی، زیرمعیار حساسیت گونه از معیار اصلی حیات-وحش بالاترین درصد اهمیت را کسب نمود. مطابق نتایج اجرای روش تحلیل سلسله مراتبی در اولویت بندی معیارهای اصلی گردشگری، معیار سیمای سرزمین با بیشترین ضریب وزنی اولویت نخست را به خود اختصاص داد. با در نظر گرفتن مرز تالاب بر اساس توسعه گیاهان آبزی در نهایت سه زون تفرجی شامل زون اکوتوریسم، گردشگری متکی به طبیعت بدون توسعه فیزیکی و گردشگری متکی به طبیعت با توسعه فیزیکی در تالاب چغاخور شناسایی و جانمایی شد.
The natural beauty as well as the diversity of animal and plant life in many wetlands makes them ideal locations for tourists. It is essential to preserve wetlands in the extensive range of human activities to obtain sustainable wetlands. Management planning process is a mechanism for achieve this purpose. In this study, recreational management planning with Weighted Linear Combination (WLC) has implemented on Choghakhor wetland in Charmahal-O-bakhtiari province. Following steps were performed: 1) defining objectives 2) identifying protective criteria 3) choosing criteria using Delphi method 4) weighting and ranking criteria using Analytical Hierarchy Process (AHP) 5) mapping indicators and in result, selecting recreational zones. According to the Delphi questionnaire results, species sensitivity sub-criteria from the wildlife main criteria obtained a maximum percentage of importance. The result of AHP process showed that landscape was the most important criteria. Finally, considering Choghakhor wetland boundary on the basis of macrophytes’ expansion; ecotourism zone, natural based tourism dependent on physical development and natural based tourism independent on physical development, were identified as recreational zones.
https://jne.ut.ac.ir/article_29463_f488b4a291feb59767cd42dc3a0fc638.pdf
ارزیابی چند معیاره مکانی
تالاب چغاخور
تحلیل سلسله مراتبی
زون بندی
گردشگری در طبیعت
مدیریت تالاب
analytical hierarchy process
Choghakhor Wetland
Nature tourism
Spatial Multi Criteria Evaluation
Wetland management
zoning
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
67
82
10.22059/jne.2012.29464
29464
کمی سازی رابطه پارامترهای کیفی آب زیرزمینی و پدیده های سطح زمین (حوزه آبخیز قره سو، استان گلستان)
Quantification of Underground Water Quality Parameters Using Land Use/Cover (Ghareh-Su Watershed, Golestan Province)
بهناز راحلی
raheli_behnaz@yahoo.com
1
عبدالرسول سلمان ماهینی
a_mahini@yahoo.com
2
حمیدرضا مرادی
h.m@gmail.com
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس نور، ایران
دانشیار، گروه محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
استادیار، گروه آبخیزداری، دانشگاه تربیت مدرس نور، ایران
دراین بررسی، از سامانه اطلاعات جغرافیایی و شبکه عصبی مصنوعی برای کمی سازی رابطه کیفی آب زیرزمینی و پدیده های سطح زمین در حوزه آبخیز قره سو واقع در استان گلستان استفاده شد. طبقه بندی تصویرها و تهیه نقشه کاربری زمین، با استفاده از تصویر ماهواره IRS سال 2008 صورت گرفت. دادههای کیفی آب از آزمایشگاه تعیین کیفیت، سازمان آب و فاضلاب منطقه ای استان گلستان تهیه شدند. نتایج این پژوهش، نشان داد که با وجود مناسب بودن وضعیت کلی عناصر، برخی از آن ها در آستانه رسیدن به شرایط نامطلوب قرار دارند. این موضوع به خصوص برای برخی از فاکتورها از جمله TDS (MG/li 1600) ملموس تر است. نتایج نشان داد ساختار زمین شناسی و خاک شناسی منطقه در چگونگی پراکنش پارامترهای کیفی آب و مخصوصا منیزیم موثر بوده است. سطح آب زیرزمینی و فاصله از مناطق مسکونی رابطهای قوی با پراکنش کلر، سولفات و TDS داشته است. میزان r2 میان مقادیر مدلسازی شده و مقادیر اندازه گیری شده در مدل برای تمام پارامترهای مورد مطالعه کیفیت آب بیش از 98% بود که نشان دهنده کارایی بالای مدل شبکه عصبی مصنوعی در امر پیش بینی است. با استفاده از نتایج این پژوهش می توان به مدیریت کیفیت آب های زیر زمینی در شرایط کنونی و برنامه های توسعه در آینده پرداخت.
The aim of this study is to investigate underground water quality parameters in Gorganrud River basin and their connection with aboveground conditions using GIS and Artificial Neural Networks. In order to prepare a land use map of the area, LISS III image of IRS satellite of the year 2008 was used in a maximum likelihood classification. The results revealed that there was a significant correlation between the concentration of pollutants in groundwater resources and land use/ cover types. The results indicated that general condition of the water-quality factors is acceptable; however, some factors such as TDS are reaching thresholds (1600 mg/l). Soil and geological structures, agricultural activities, groundwater level, urban development, population density and distance from rivers have a large impact on the quality of underground water supplies in the region.
https://jne.ut.ac.ir/article_29464_b5446de6fba79baea4a814ba8b9a2df4.pdf
سامانه اطلاعات جغرافیایی
شبکه عصبی مصنوعی
قره سو
کاربری اراضی/ پوشش زمین
منابع آب زیرزمینی
Artificial Neural Network
Geographical Information System
Ghareh-Su
groundwater
landuse/landcover
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
83
93
10.22059/jne.2012.29465
29465
شبیه سازی تغییرات مکانی در ویژگی های کیفی آب های زیرزمینی با روش های زمین آمار (مطالعه موردی: دشت تهران-کرج)
Imulating Spatial Changes in Groundwater Qualitative Factors Using Geostatistical Methods (Case Study: Tehran - Karaj Plain)
مهدی شیخ گودرزی
goodarzi.9091@gmail.com
1
سیدحسن موسوی
s.m3@gmail.com
2
نعمت الله خراسانی
khorasan@ut.ac.ir
3
کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استاد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
تغییر در کیفیت آب های زیرزمینی که معمولا بر اثر مدیریت غلط بهرهبرداری از آب زیرزمینی رخ می دهد، مقدمه ای بر تخریب سایر منابع چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم است. با توجه به اهمیت منابع آبی زیرزمینی بهویژه در نواحی خشک و نیمه خشک، و لزوم مدیریت صحیح آن، این پژوهش با هدف شبیه سازی تغییرات مکانی برخی ویژگی های کیفی آب های زیرزمینی با تاکید بر مصارف آشامیدنی، به کمک روش های زمین آماری انجام شد. متغیرهای کیفی انتخاب شده عبارتند از: سختی کل، یون کلر، سولفات و نیترات. نخست نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف بررسی و متغیرهای غیر نرمال به کمک تبدیل لگاریتمی نرمال شدند. سپس تجزیه و تحلیل واریوگرام و واریوگرام متقابل متغیرها برای انتخاب مدل مناسب انجام گرفت. ارزیابی صحت نتایج حاصل نیز با رویکرد ارزیابی متقابل و محاسبه مجذور میانگین مربعات خطای کمتر (RMSE) انجام شد. نتایج نشان داد روش کوکریجینگ (استفاده از متغیر کمکی) دارای دقت برآورد بیشتری نسبت به سایر روش های زمین آماری مورد استفاده می باشد، لذا درون یابی متغیرها با استفاده از روش کوکریجینگ انجام و در ادامه اقدام به پهنه بندی بر اساس استاندارد های آب آشامیدنی گردید.
Changes in groundwater quality, is caused destruction of other resources, either directly or indirectly, due to bad management of groundwater extractions. Considering the importance of groundwater resources, especially in arid and semiarid regions, this research was done to modeling the spatial distribution of some groundwater qualitative factors with emphasis on drinking using geostatistical methods. Qualitative variables selected are: total hardness, chloride, sulfate and nitrate ions. First of all, normality of data investigated based on Kolmogrov-Smirnov test and non-normal variables were transformed to normal by using logarithmic transform. Then variography and cross-variogram analysis of variables was done. Accuracy assessment of results was investigated based on cross validation and root mean square error (RMSE). Results showed that Cokriging Method (using auxiliary variables) compared with other Geostatistical methods is a more accurate estimator, so interpolating and zoning of variables were done by using Cokriging Method and drinking water standards.
https://jne.ut.ac.ir/article_29465_dbbde80eb24c99e590f3d2a47849b1be.pdf
روش های زمین آمار
شبیه سازی تغییرات مکانی
کوکریجینگ
کیفیت آب زیرزمینی
Cokriging
Geostatistical methods
Groundwater quality
simulation
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
95
110
10.22059/jne.2012.29466
29466
تعیین اولویت های گردشگری در منطقه گاوخونی با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
Surveying the Recreational Priorities in Gavkhooni Region through Analytical Hierarchy Process (AHP)
هدا عبداللهی
abdollahi.hoda@yahoo.com
1
سید حمید متین خواه
s.m2@gmail.com
2
حسین بشری
h.b@gmail.com
3
سید محسن حسینی
s.h@gmail.com
4
کارشناسی ارشد مدیریت محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان
استادیار دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران
استادیار دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس نور مازندران، ایران
از راهبردهای توسعه پایدار، توسعه فعالیتهای گردشگری می باشد. تعیین ارزشهای گردشگری و استعدادهای طبیعی منطقه به همراه برنامهریزی صحیح می تواند منجر به توسعه درآمدهای اقتصادی از طریق گردشگری گردد. منطقه گاوخونی از مناطق پرجاذبهای است که با داشتن دامنه وسیعی از پتانسیلهای گردشگری، امکان انتخاب فرصتهای گردشگری مختلفی را برای گردشگران فراهم می نماید. در این پژوهش با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه معیارهای گردشگری و همچنین اولویتبندی مکانهای گردشگری موجود در منطقه پرداخته شد. بدین ترتیب که مهمترین معیارهای تأثیرگذار بر گردشگری از دیدگاه گردشگر انتخاب شدند و در قالب یک پرسشنامه مورد مقایسه زوجی توسط گردشگران قرار گرفتند. سپس چهار گزینه گردشگری در منطقه انتخاب شد و امتیاز این گزینهها نسبت به تک تک معیارها در قالب یک پرسشنامه توسط کارشناسان تعیین شد. در بخش دیگری از پژوهش نیز تمایلهای گردشگران درخصوص انجام فعالیتهای مختلف گردشگری مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد وجود مناظر زیبای طبیعی به عنوان مهمترین عامل برای گردشگران مطرح است و با توجه به وضعیت فعلی منطقه، تپه های شنی به عنوان اولین اولویت گردشگری در منطقه تعیین شد. همچنین فعالیتهای گردشگری نیز براساس علایق گردشگران رتبه بندی شدند و پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت گردشگری در منطقه ارائه گردید.
Developing the recreational activities and ecotourism is one of the approaches to reach sustainable development. Termination of the recreational values and potentials as well as planning in this case lead to increase economic income. Gavkhooni is an attractive place which has a high potential for ecotourism. In this study, the recreational factors and the priorities of recreational places in the region determined by the Analytic Hierarchy process method. The main factors that influence recreations were determined and then each pair of them were compared by local data via the questionnaires. Then, four places were selected in the region and the score of each place with respect to the factors were determined via questionnaires. Then the priorities of recreational activities were determined through comparison of the tourists' interests. The results showed that the beautiful landscapes are the most important factor for recreation and the Dunes are the first priority for recreation in the region. The recreational activities scored with respect to the tourist's interests. Finally, the managerial hints for improving the ecotourism were presented.
https://jne.ut.ac.ir/article_29466_b7aa5ca9c09230b8a7a4e49150b7c03b.pdf
تالاب گاوخونی
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی
فعالیت گردشگری
گردشگری
Analytic Hierarchy Process
Gavkhooni Wetland
Recreational activity
Recreational zone
Tourism
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
111
125
10.22059/jne.2012.29467
29467
کمی سازی ساختار مکانی جنگل های میان بند شمال ایران (مطالعه موردی: بخش گرازبن جنگل خیرود )
Quantifying the Spatial Structure in Hyrcanian Submountain Forest (Case Study: Gorazbon District of Kheirud Forest-Noushahr-Iran)
وحید علی جانی
v_alijani@ut.ac.ir
1
جهانگیر فقهی
2
محمود زبیری
m.z2@gmail.com
3
محمدرضا مروی مهاجر
m.m@gmail.com
4
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
استاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
استاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
کمی سازی ساختار مکانی، از مهمترین اجزای تشریح بومسازگانهای طبیعی و تنوع زیستی آنهاست. در این پژوهش ضمن معرفی مجموعه ای از شاخص ها و توابع مربوط به ساختار مکانی، با استفاده از 102 قطعه نمونه 1000 متر مربعی ساختار مکانی تیپ ممرز-راش بخش گرازبن جنگل خیرود بررسی شد. بدین منظور از شاخص های کلارک و اوانز، زاویه یکنواخت، شانون-وینر، آمیختگی، اندازه قطر برابر سینه و ارتفاع و تابع های همبستگی جفتی و همبستگی ویژگی ها استفاده شد. شاخص های مذکور به بررسی تنوع موقعیت مکانی، تنوع گونه ای و تنوع ابعاد درختان می پردازند. میانگین شاخص های کلارک و اوانز و زاویه یکنواخت به ترتیب 86/0 و 53/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی توزیعی بین تصادفی و کپه ای است. همچنین تابع همبستگی جفتی بیان کرد که تعداد جفت درختان با فاصله بین درختی کمتر از 5/5 متر بیشتر از جنگل دارای توزیع تصادفی است. میانگین شاخصهای شانون-وینر و آمیختگی به ترتیب 17/1 و 36/0 محاسبه شد. شاخص آمیختگی نشان دهنده ی اختلاط کم گونه های راش و ممرز و اختلاط بالای سایر گونه ها است. مقدار میانگین دو شاخص اندازه قطر برابر سینه و ارتفاع 51/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی غالبیت ابعاد گونه-هایی از جمله نمدار و توسکای ییلاقی و مغلوبیت گونه هایی مانند ملج و خرمندی است. تابع همبستگی ویژگی ها نشان داد که درختانی که در فاصله کمتر از 5/7 متر نسبت به یکدیگر قرار دارند دارای قطر کمتری نسبت به متوسط تیپ هستند. شاخص و تابع های بکار رفته در این تحقیق توانایی بالایی در تشریح ساختار گونه های تیپ ممرز-راش دارند و نتایج آن جهت مدیریت پایدار جنگل مفید است.
Quantifying spatial structure is one of the most important components, describing natural ecosystems and their biodiversity. In this study, a set of indices and functions related to spatial structure using 102 established plots with an area of 1000 m2 were presented. To achieve spatial structure of Carpinus-Fagus type, a set of indices (Clark & Evans, uniform angle, Shannon-Wiener, mingling and DBH/Height dimension) and functions (pair correlation and mark correlation) were applied. The indices and functions demonstrated the diversity of tree positioning, species, and tree dimension. The mean values of Clark & Evans and uniform angle indices were 0.86 and 0.53, respectively, indicating a distribution between random and cluster patterns. Also, pair correlation function indicated trees with inter-tree distance smaller than 5.5 m were more than the same forest with a random distribution. The mean values of Shannon-Wiener and mingling indices were computed 1.17 and 0.36, respectively. Mingling index properly showed a low mixture of beech and hornbeam and a high mixture of other species. Furthermore, the mean values of both DBH/Height dominance indices were 0.51, which indicated that some species such as linden and alder were dominance and species including elm and persimmon were conquered. Mark correlation function showed that trees with inter-tree distance less than 7.5 m had a smaller DBH rather than the average of forest. The utilized indices and functions in this study had a high ability in describing of available species structure in Carpinus-Fagus forest type, so the result could be applied in sustainable forest management.
https://jne.ut.ac.ir/article_29467_c9e4c02313430485974945b455d0aba1.pdf
تنوع ابعاد
تنوع گونه ای
جنگل خیرود
ساختار مکانی
موقعیت مکانی
Dimension diversity
Kheirud forest
Spatial structure
species diversity
Tree positioning
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2012-03-20
65
1
127
137
10.22059/jne.2012.29468
29468
مدل نمایه مطلوبیت زیستگاه (HSI) برای شنگ معمولی (Lutra lutra) در منطقه شکار ممنوع دیلمان - درفک
Habitat Suitability Index Model of Common Otter (Lutra lutra) in Prohibited Hunting Area, Deylaman – Dorfak
محمود کرمی
karamy.m@gmail.com
1
محمد دهدار درگاهی
m.d@gmail.com
2
منا حمزه پور
mhamzehpour1980@yahoo.com
3
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، ایران
کارشناس ارشد علوم محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران
مدل نمایه مطلوبیت زیستگاه برای شنگ معمولی نخستین بار به کار می رود. شنگ گونه ای شناساگر برای اکوسیستمهای غیرآلوده و از این نظر گونه ای با اهمیت است. در این مطالعه، مدل مطلوبیت زیستگاه شنگ با در نظر گرفتن نیازمندیهای زیستی جانور و متغیرهای محیطی که گونه به آنها وابسته است ارائه شده است. این مطالعه در رودخانه شنرود در منطقه شکار ممنوع دیلمان-درفک در استان گیلان به انجام رسید. مدل نمایه مطلوبیت زیستگاه با استفاده از روش HEP تهیه شد و متغیرهای زیستگاهی مهم شنگ در تعیین این نمایه مدنظر قرار گرفت. این متغییرها عبارت از خصوصیات فیزیکی رودخانه (متوسط عمق، متوسط عرض و برکه های رودخانه ای)، میزان پوشش گیاهی به عنوان پناه و فاصله تا آنها است. مدل نمایه مطلوبیت زیستگاه با استفاده از روش میانگین هندسی و با استفاده از شش متغیر ایجاد شد. نتایج حاصل از آزمون مدل برای چهار ایستگاه برگزیده به قرار 88/0 در ایستگاه یک، 79/0 در ایستگاه دو، 73/0 در ایستگاه سه و 59/0 در ایستگاه چهار است. ایستگاههای شماره یک و دو که بالاترین میزان را به خود اختصاص دادند با نشانه های به دست آمده از مشاهدات میدانی مطابقت داشت. همچنین پایش ایستگاه شماره چهار نشان داد کمترین میزان نشانه جانور در این ایستگاه وجود دارد.
Up to now, there is no habitat suitability index model for Common Otter in Iran. This species is an index species for clean ecosystems and consequently, an important animal. Model prepared, considering dependent variables to show vital needs for this animal in the Shenrood River located in the Deylaman-Dorfak prohibited hunting area in Iran. HEP method was applied and important factors were selected used to reach habitat suitability index. It consisted of physical characteristics of the river such as mean of depth, mean of width, vegetation cover and distance to them. The model was built by mean of geometrical method using six variables. Model was applied on four sites, resulted 0/88, 0/79, 0/73 and 0/59 for respectively. First and second sites have got higher suitability score, which was similar to our observations in the field.
https://jne.ut.ac.ir/article_29468_b6419e99b724deef48e527021139d7c9.pdf
روش HEP
شنگ معولی
متغیرهای زیستگاهی
نمایه مطلوبیت زیستگاه
Common otter
Habitat variables
HEP method
Suitability index