per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
109
126
29166
امکانسنجی مدیریت همیارانهای پارکها در شهرستان کرج
Feasibility of Participatory Management in Urban Parks of Karaj
علی اسدی
asadi_ali1@yahoo.com
1
خلیل کلانتری
kh.k@gmail.com
2
مرتضی اکبری
m.a4@gmail.com
3
ناصر مطیعی
n.m3@gmail.com
4
امید شریفی
o.sh@gmail.com
5
دانشیار دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، ایران
دانشجوی دکترای آموزش کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، ایران
عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی جیرفت، دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران
همیاری جامعه محلی در برنامههای توسعه تاریخچهای طولانی دارد و طیف گستردهای از کارگزاریهای توسعه تلاش کردهاند تا مردم را در برنامههای توسعه درگیر نمایند؛ در این راستا، هدف این تحقیق بررسی امکانسنجی مدیریت همیارانهای پارکها در شهر کرج (در منطقه 9) بود. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن ساکنان منطقه 9 شهر کرج که به پارکها مراجعه میکردند را تشکیل میداد. روش نمونهگیری تصادفی ساده بود و شمار 203 نفر بر پایه فرمول کوکران گزینش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن بر پایه نظر جمعی از استادان و صاحبنظران دانشگاه تهران و کارشناسان فضای سبز تأیید شد و پایایی آن با بهرهگیری از فرمول کرونباخ- آلفا بالاتر از 7/0 محاسبه شد. یافتهها نشان داد که 46 درصد پاسخگویان معتقد بودند در حال حاضر مهمترین دشواری پارکها مدیریت و نگهداری آنان است. از بین افرادی که در تحقیق شرکت کرده بودند، 9/6 درصد افراد حاضر نبودند در مدیریت پارکها همیاری نمایند. نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس بین سطح سواد و متغیرهای تحقیق نشان داد که بین سطح سواد و تمایل افراد برای شرکت در مدیریت پارکها تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین تفاوت معنیداری از لحاظ گرایش به همیاری بین زنان و مردان دیده نشد. از این رو توصیه میشود مسئولان با توجه به بررسیهای بیشتر تلاش نمایند زمینه را برای همیاری بیشتر مردم با ارایه آگاهی و داده ها بیشتر فراهم نمایند.
Local community participation in development programs has a long history and wide range of development agencies have tried to involve people in development plans should. In this context, the main purpose of this study was to assess feasibility of participatory management of urban parks, in city of Karaj. The study applied a descriptive-survey method of research. The statistical population included all of the people residents of the city of Karaj region in 9 areas. A sample of 203 was selected by the use of Cronbach’s Alpha through simple random sampling method. A questionnaire was used to collect the data. For determining the validity of the questionnaire, the content validity was used. Cronbach's alpha was used to measure reliability of the instrument (0.7>). The results revealed that 6.9 percent of people were not agreed to participate in park management. In addition, 46 percent of people believed that currently the most important problem in parks management and maintenance of them. The results of ANOVA revealed that there were not significant difference in participation intention and education; also, the t-test showed that there was not significant difference between men and women in participation intention. Thus, according to officials recommended further investigation to try the field for more participation of people with knowledge and providing more information to provide.
https://jne.ut.ac.ir/article_29166_a4e064f981eb3940c30e101612ae5c92.pdf
امکانسنجی
پارکها
کرج
مدیریت همیاری
همیاری
Feasibility
Karaj
park
participation
Participatory management
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
127
141
29167
ارزیابی تأثیر کاربرد گچ در تثبیت موقت خاک
Assessment the Effect of Gypsum on Temporary Soil Stabilization
علی اکبرزاده
aliakbarzadeh1236@yahoo.com
1
منوچهر گرجی
m.g@gmail.com
2
حسینقلی رفاهی
h.r4@gmail.com
3
حسن روحی پور
h.r3@gmail.com
4
دانش آموخته کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استادیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار پژوهشی بخش بیابان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، ایران
امروزه اثرگذاری های برون منطقهای فرسایش، یعنی آسیب ها وزیان هایی که به وسیله رسوب وارد میشود یک مشکل زیست محیطی جدی است. یکی از راهکارهای تثبیت موقت خاک پیش از استقرار دایمی پوشش گیاهی به ویژه در اراضی شیب دار به منظور کاهش آلودگیهای زیست محیطی، بهره گیری از موادی است که ویژگی سیمان کنندگی ذرات پراکنده در سطح خاک را دارند. گچ ماده ای است که ذرات و خاکدانه های ناپایدار موجود در سطح خاک را به هم می چسباند و از تخریب آنها در اثر نیروهای فرساینده جلوگیری میکند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر مقادیر بهینه گچ در کاهش رواناب و رسوب، افزایش مقاومت برشی و پایداری خاکدانه های سطحی شیبهای ناپادار تپه های مارنی استان زنجان با استفاده از ناودان (فلوم) و همانند ساز باران، دستگاه الک تر و پره برش می باشد. این تپه ها که مشرف به یکی از بزرگترین مخازن آبی کشور (سد سفیدرود) هستند، به علت داشتن رس فراوان دشواری های پرشمار را برای منطقه ایجاد می کنند. نتایج نشان داد که مقادیر مختلف گچ به صورت مخلوط با پنج میلیمتر سطح خاک تولید رواناب و رسوب را به ترتیب نسبت به شاهد بین صفر تا 13 درصد و 11 تا 92 درصد کاهش داد. همچنین در شیب 30 درصد و باران 75 میلیمتر بر ساعت تأثیر 20 تن در هکتار گچ در کاهش غلظت رسوب پس از گذشت حدود 35 دقیقه از آغاز رواناب از بین می رفت. در حالی که کاربرد 30 تن در هکتار گچ در همین شیب و شدت باران حتی پس از گذشت 60 دقیقه از آغاز رواناب تأثیر خود را در کاهش غلظت رسوب حفظ می کرد. همچنین مشخص شد که کاربرد گچ در اثر بهبود ویژگی های فیزیکی خاک و تشکیل خاکدانه های پایدار در آب، جداشدن ذرات خاک و فرسایش ناشی از آن را کاهش می دهد. بنابراین با توجه به قیمت به نسبت ارزان گچ می توان ذرات ناپایدار و پراکنده موجود در سطح خاک را با پرداخت هزینه کم تثبیت کرد و آلودگیهای مختلف ناشی از پراکندگی آنها را به کمترین رساند.
Today's, adverse effects of off-site erosion, namely damages received from sediment, is a serious bioenvironmental problem. One of the methods for temporary soil stabilization before permanent rehabilitation of vegetation cover, especially on slopes, for mitigating of bioenvironmental contaminants, is using materials having property to cementate the dispersed particles on the soil surface. Gypsum is a material having ability to flocculate and bind the separate particles and aggregates on the soil surface. It can also prevent from soil detachment against abrasive forces. The objective of this study is to evaluate the optimum application of gypsum to reduce runoff and sediment yield and enhancing shear strength of soil surface and aggregate stability on unstable sloping marly hills of Zanjan province using small flume facility and rainfall simulator, torvane and wet sieving apparatus. These marly hills are overhang to one of the biggest water reservoirs of Iran (Sefidrood Dam) and due to their large amounts of clay particles cause numerous problems for this area. Results showed that mixing of different amounts of gypsum with upper 5 mm of soil surface reduced runoff and sediment rates between ranges of 0-13% and 11-92% respectively compared with the control treatment. Also at 30% slope and under 75 mm h-1 rainfall, the effectiveness of 20 Mg ha-1 gypsum in reducing sediment concentration diminished 35 min after runoff initiation. Whereas, the effect of 30 Mg ha-1 gypsum on sediment reduction in the same slope and rainfall intensity did not decrease even 60 min (1 hour) after initiation of runoff. In addition, it was revealed that using of gypsum because of improvement of soil physical properties and formation of water stable aggregates (WSA) on steep slopes reduced soil particle detachment and ultimately decreased soil erosion. Therefore with respecting to relatively cheap purchasing price of gypsum, the dispersed particles of soil surface on sloping areas can be economically stabilize and this leads to reduce different pollutions related to dispersed particles.
https://jne.ut.ac.ir/article_29167_1a75eacbf03c80d9c675d52aea4e530d.pdf
پایداری خاکدانه ها
رواناب و رسوب
شیب تند تپه های مارنی
گچ
همانند سازی باران
aggregate stability
gypsum
Marly hillsides
Runoff and sediment yield
Simulated rainfall
Steep slopes
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
143
157
29168
ویژگی های کمی وکیفی و مدیریت پسماندهای صنعتی شهرک صنعتی یزد
Qualitative and Quantitative Properties and Management of Yazd Industrial Township Waste
اکرم بمانی
a_bemani2001@yahoo.com
1
نعمت ا... خراسانی
n.kh2@gmail.com
2
هادی پوردارا
h.p2@gmail.com
3
فرهاد نژادکورکی
f.n@gmail.com
4
کارشناس ارشد محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
دانشیار دانشکده فنی، دانشگاه یزد، ایران
استادیار گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد، ایران
در این پژوهش وضعیت تولید، ذخیره و چگونگی مدیریت پسماندهای شهرک صنعتی یزد با گستره 686 هکتار و 252 واحد فعال مورد بررسی قرار گرفته است. برای ارزیابی وضعیت موجود پسماندهای صنایع از پرسشنامه بهرهگیری شد و شمار 117 نمونه از گروههای مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه رابطه بین وزن پسماند تولیدی در هر واحد و شمار کارکنان صنایع با بهرهگیری از معادله به صورت X58/0 + 4/577 = Y به دست آمد. با بهرهگیری از نتایج این معادله و بهرهگیری از معادله Y0078/0+ 56/1=V حجم پسماندهای تولیدی مشخص شد. وزن کل پسماندهای تولیدی 8/64824 کیلوگرم و حجم آنها 2/519 مترمکعب در روز محاسبه شد. صنایع در 9 دسته طبقهبندی شده و نقش هر کدام در تولید پسماندهای مورد بررسی قرار گرفت. 24 درصد صنایع ماشین سازی و تجهیزات، 16 درصد صنایع غذایی، 13 درصد صنایع شیمیایی، 12 درصد صنایع پلاستیک و لاستیک،11 درصد کانی های غیر فلزی، 10 درصد صنایع فلزی، 7 درصد صنایع نساجی، 4 درصد صنایع چوب سلولزی و 3 درصد صنایع کاغذ. بنابر اطلاعات به دست آمده 32 درصد پسماندهای متفرقه (کاغذ و شیشه)، 21درصد فلزات عنصری، 17درصد مواد پلیمری، 7درصد پسماندهای حیوانی، 5 درصد مواد غیر آلی شامل لجنها، 5/3 درصد ترکیبات آلی، 3درصد مواد قلیایی، 3درصد مواد شیمیایی، 5/2 درصد اسید غیر آلی،2درصد پسماندهای حاصل از روغنکاری ها و قیر،2درصد ترکیبات فلزات سمی، 1/2درصد مواد تصفیه شده و لجن حاصل از فاضلاب و 8/0 درصد ترکیبات غیر آلی (سیانیدها و سولفیدها) میباشد. 8/76 پسماندهای تولید شده ماهیت جامد، 9درصد نیمه جامد و 2/14 درصد مایع دارند. با توجه به نتایج بالا و برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست، برقراری نظام مدیریت مناسب برای ساماندهی پسماندهای صنعتی امری ضروری به نظر میرسد. با توجه به داده های موجود اولین قدم برای استقرار یک نظام مدیریتی، ایجاد یک شبکه بانک اطلاعاتی پسماند خطرناک در سیستم مدیریت واحدهای صنعتی میباشد تا اطلاعات هر یک از پسماندهای تولیدی واحدهای تولیدی ثبت و در اختیار همه واحدها قرار داده شود. با ایجاد این نظام امکان فروش پسماندهای متفرقه که قسمت اعظم آن ها را تشکیل میدهند و همچنین تحویل مواد غذائی به کارخانه کمپوست که در حال راهاندازی در استان یزد میباشد فراهم میشود. در نهایت برای مدیریت پسماندهایی که سرانجام باید دفن شوند گزینش محلی برای دفع آنها با توجه به اصول بهینه مکان یابی میتواند در مدیریت آنها موثر بوده و از پراکنش آنها در محیط توسط صاحبان صنایع جلوگیری شود.
Industrial waste management is one of the most properly approaches which make industry and environment collaborating and coacting as well as reduce impacts of industry on environment. In this study, present management of Yazd Industrial Township located in Yazd province was studied. In order to properly manage and control waste production, questionnaires were used to collect data regarding types, composition of industrial waste and the methods of waste management used in 117 of the 252 business in the study area. The industries can be classified as: food, tire and plastic, chemical, metal, nonmetal mineral, wood, paper, textile and car and mobilizations industries. The collected data were analyzed using SPSS software. The results indicated that waste component include 32% miscellaneous wastes, 21% metallic waste, 17% polymerized matters, 7% animal wastes, 5% non organic matters such as sludge, 3.5% organic compounds, 3% chemical matters, 2.5% non organic acids, 2% compounds of toxic metals, 2% waste of tars, 1.2% filtered matters and 0.8% non organic compounds. About 76.8% of the waste was solid, 14.2% liquid and 9% semi solid. Considering the results in this study, it is seen none of the industries use suitable methods for maintaining the waste. In most cases, they were disposed off the waste by dumping and in very rarely cases the resorted it for reuse and recycling. In the first, step in order to manage of waste in a properly way, it is necessary to constitute a network information of hazardous waste in industrial management system. It is also recommended to keep sitting studies prior to disposal and burying of waste.
https://jne.ut.ac.ir/article_29168_2312eabfc9530b8f3090f3ad0ebbc150.pdf
پسماندهای صنعتی
کمی
کیفی
مدیریت
یزد
industrial town
Industrial waste
waste management
Waste properties
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
159
172
29169
طرحریزی محیط زیستی جزیره هنگام برای حفاظت و گردشگری با ارزیابی چندمعیار مکانی(SMCE)
Environmental Management Planning of Hengam Island for Conservation & Tourism using Spatial Multi Criteria Evaluation (SMCE)
یگانه سپاسی
y_sepasi@yahoo.com
1
افشین دانه کار
a_danehkar@yahoo.com
2
افشین علیزاده
a.a8@gmail.com
3
علی اصغر درویش صفت
adarvish@ut.ac.ir
4
رزیتا شریفی پور
rsharifipour@yahoo.com
5
دانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، ایران
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، ایران
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، ایران
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، ایران
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، واحد سواد کوه، ایران
Ecotourism is known as a type of sustainable tourism which helps both conservation and development, but many of tourism sites go to instability and self-destruction because of unsuitable environment assessment. Besides it is necessary to introduce new region for increasing of protected area in Iran. Using related criteria is an appropriate method for selection of suitable protected area and ecotourism places. Regarding to this goal, 12 criteria and 41 sub criteria for ecotourism management planning and 5 criteria and 26 sub criteria for selection of protected patches in natural ecosystems of Iran, were extracted from reviewing of different documents. These criteria and sub criteria were screened for tourism management planning and selection of protected patches in island ecosystems by using Delphi Method and finally 11 criteria and 25 sub criteria for ecotourism management planning and 5 criteria and 15 sub criteria for selection of protected patches were selected in Hengam Island. Then they were weighted differently by Analytical Hierarchy Process and their priority was distinguished, then determined coefficients were demonstrated as mathematical model for selection of protected and ecotourism patches. Related indicators were described for all selected sub criteria which were suitable for studied area characteristics and could change into maps. These maps were imported to GIS and symmetrical distance maps were prepared. Finally appropriate ecotourism and protected area were identified in Hengam Island by using mathematical model and it were specified cautiously ecotourism zone, ecotourism with low physical development and ecotourism without physical development in case of ecotourism according to distinguished areas and in case of conservation it was distinguished protected area zone, environmental sensitive zone, rehabilitation and restored zone and control and monitoring zone. Results showed that 48.99 percent of studied area which is the whole island and 10 meter depth of surrounding water has protected value potentially. Also about 62.33 percent of the study area is suitable for ecotourism activities and 21.31 percent should be restored and rehabilitated and finally 70.99 percent of Island and the surrounding water are suggested for control and monitoring.
طبیعت گردی به عنوان نوعی از گردشگری پایدار که هم به حفاظت محیط-زیست و هم به توسعه آن کمک میکند شناخته شده است ولی متاسفانه به خاطر ارزیابی نامناسب محیط زیست، بسیاری از مکانهای گردشگری به سوی ناپایداری و خود تخریبی پیش میروند. از سویی دیگر به جهت افزایش سطح مناطق حفاظت شده کشور لازم است تا مناطق جدیدی گزینش و معرفی شوند. برای گزینش مکانهای مناسب طبیعت گردی و مناطق حفاظتی بهره گیری از معیارهای مرتبط شیوه مناسبی به شمار میآید. به همین منظور از بررسی منابع مختلف داخلی و خارجی 12 معیار و 41 زیر معیار برای طرحریزی طبیعت گردی و 5 معیار اصلی و 26 زیر معیار برای گزینش لکههای حفاظتی در بوم نظامهای طبیعی ایران استخراج شد. این معیارها و زیر معیارها برای طرحریزی گردشگری و گزینشلکههای حفاظتی در بوم نظامهای جزایر کشور با بهره گیری از روش دلفی غربال شد و در نهایت 11 معیار اصلی و 25 زیر معیار برای طرحریزی طبیعت گردی و 5 معیار اصلی و 15 زیر معیار برای گزینش لکههای حفاظتی در جزیره هنگام برگزیده شد. سپس معیارها و زیر معیارهای برگزیده به طور جداگانه از راه تحلیل سلسله مراتبی وزندار شدند و اولویت آنها مشخص شد و ضریب های تعیین شده به صورت مدل ریاضی برای گزینش لکههای حفاظتی و طبیعت گردی ارائه شد. برای همه زیر معیارهای برگزیده شاخصهایی متناسب با ویژگیهای محدوده مورد بررسی که قابلیت تبدیل شدن به نقشه را داشتند تعریف شد. نقشهها به محیط GIS وارد و از هریک نقشههای فاصله متناسب با آن شاخص تهیه شد. در نهایت با بهره گیری از مدل ریاضی تهیه شده پهنههای مناسب طبیعت گردی و حفاظت در جزیره هنگام شناسایی شد و بر پایه پهنههای شناسایی شده در مورد طبیعت گردی ناحیه های بوم گردشگری محتاطانه، بوم گردشگری با توسعه فیزیکی سبک و بوم گردشگری بدون نیاز به توسعه فیزیکی و در مورد حفاظت ناحیه- های گستره حفاظتی، مناطق حساس زیست محیطی، ناحیه بازسازی و احیا و همچنین ناحیه کنترل و پایش مشخص شدند. برابر نتایج به دست آمده 99/48 درصد از محدوده مورد بررسیکه تمام گستره جزیره و آبهای تاعمق 10 متر را شامل میشد بالقوه دارای ارزش حفاظتی است. 33/62 درصد از محدوده مورد بررسی برای فعالیت بوم گردشگری توان دارد. همچنین 31/21 درصد از محدوده مورد بررسی بایستی مورد بازسازی و احیا قرار گیرد و 99/70 درصد از گستره جزیره و آبهای پیرامونی برای کنترل و پایش زیست محیطی پیشنهاد شده است.
https://jne.ut.ac.ir/article_29169_8c528c9a1c44c12cff0458043373d228.pdf
تحلیل سلسله مراتبی
جزیره هنگام
حفاظت
روش دلفی
طبیعت گردی
طرحریزی زیست محیطی
معیار
analytical hierarchy process
Conservation
Criteria
Delphi method
Ecotourism
Environmental management planning
Hengam Island
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
173
186
29170
مدلسازی مطلوبیت زیستگاه پاییزه گوسپند وحشی البرز مرکزی (Ovis gmelini X O. vignei) در مجموعه حفاظتشده جاجرود
Fall Habitat Suitability Modeling of Central Alborz Wild Sheep (Ovis gmelini X O. vignei) in Jajrood Protected Complex, Iran
رضا گل جانی
rezagoljani@gmail.com
1
محمد کابلی
mkaboli@ut.ac.ir
2
محمود کرمی
karamy.m@gmail.com
3
بابک نعیمی
b.n@gmail.com
4
افشین علیزاده شعبانی
ashabani@ut.ac.ir
5
گروه تنوع زیستی و زیستگاه ها، دانشکده محیط زیست و انرژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
مربی دانشکده انرژی و محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، ایران
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
مجموعه حفاظتی جاجرود (پارکهای ملی خجیر و سرخه حصار و منطقه حفاظت شده جاجرود) یکی از زیستگاههای مهم گوسپند وحشی البرز مرکزی (Ovis gmelini X O. vignei) در ایران است. از آنجایی کهاین گونه در فصل پاییز تولید مثل میکند، گستره خانگی پاییزه اهمیت ویژهای در چرخه حیات این گونه دارد. در این پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی آشیان بومشناختی (ENFA) عاملهای موثر بر حضور گونه در زیستگاه پاییزه شناسایی و مطلوبیت زیستگاه دراین دوره محاسبه شد. نتایج نشان داد این گونه دارای آشیان بوم شناختی باریکی در این فصل بوده و نسبت به تغییرات زیستگاه حساس است. زیستگاههای مطلوب در مناطقی با ارتفاع بیش از 1535 متر، میانگین دمای فصل کمتر از 10 درجه سلسیوس، دارای گریزگاه مناسب و به دور از روستاها قرار دارند. مناطق نظامی و جادهها با توجه به نوع کاربری تاثیرات متفاوتی بر حضور گونه و مطلوبیت زیستگاه دارند.
Jajrood protected complex (Khojir and Sorkheh Hesar national parks and Jajrood protected area) is one of the most important habitats of Central Alborz wild sheep (Ovis gmelini X O. vignei) in Iran. Since the species mate in fall, then fall home range has critical rule in life cycle of this species. Using the ecological niche factor analysis (ENFA), effective factors on the presence of species were identified and fall habitat suitability was modeled. The results show that this species has narrow ecological niche in this season and is sensitive to habitat changes. The suitable habitats are recognized to be in areas with height more than 1535 meters a.s.l. and the mean temperature less than 10°C, with suitable escape terrain away from the villages. Military areas and roads according to their use have different effects on species presence and habitat suitability.
https://jne.ut.ac.ir/article_29170_d9d1f0a737381f908bcce177a90a7883.pdf
تجزیه و تحلیل عاملی آشیان بومشناختی
گوسپند وحشی البرز مرکزی
مدلسازی مطلوبیت زیستگاه
Central Alborz wild sheep
ecological niche factor analysis (ENFA)
Habitat suitability modeling
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
187
196
29171
مقایسه تلفیق تنوع زیستی در فرآیند ارزیابی زیستمحیطی ایران و کشورهای جنوب آسیا
A Comparison of Biodiversity Integration into Environmental Impact Assessment Procedures in I.R. Iran and South Asian Countries
سید مسعود منوری
monavarism@yahoo.com
1
راضیه رحیمی
r.r2@gmail.com
2
استادیار گروه علوم محیط زیست، دانشکده محیط زیست و انرژی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، ایران
مربی گروه علوم محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، ایران
این نوشتار در رابطه با بررسی تلفیق تنوع زیستی در فرآیند ارزیابی اثراگذاریهای زیستمحیطی در ایران است وضعیت موجود را در مقایسه با شش کشور آسیایی دیگر نشان میدهد. تحلیل وضعیت برمبنای تعدادی از گزارشهای ارزیابی اثرگذاریهای زیستمحیطی که توسط سازمان حفاظت محیط زیست مورد بررسی قرار گرفته ، میباشد. در این تحلیل نحوه توجهات به تنوع زیستی و مسائل مرتبط با آن، سطوح، اجزا، ساختار و عملکرد تنوع زیستی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان میدهد که در ایران و برخی از کشورهای مورد بررسی اثرگذاریهای بر تنوع زیستی در فرآیند و گزارشهای ارزیابی اثرگذاریهای زیست محیطی از نقاط ضعف پرشماری برخوردار میباشند و ارزیابی آنها کامل نبوده است. نتایج تحلیل و مقایسه نشان میدهد که در شیوه نامه ارزیابی زیست محیطی ایران تنها 32 درصد شاخصهای تنوع زیستی مورد توجه قرار گرفته است که نسبت به کشورهای هندوستان و سریلانکا بیشتر و از کشورهای بنگلادش، بوتان، پاکستان و نپال کمتر میباشد. برای بهینهتر نمودن نقش و جایگاه تنوع زیستی در فرآیند ارزیابی اثرگذاریهای زیست محیطی پیشنهادهای ساختاری و نهادی بویژه در زمینه بازنگری شیوه نامه موجود ارائه شده است.
This paper discusses the integration of biodiversity concerns with Environmental Impact Assessment (EIA) procedures of Iran. Indeed, it compares and analyses this status in six south Asian countries. The analysis was based on the reports available from a number of EIA report references to biodiversity, and biodiversity related issues, level and compositional, structure or functional component of biodiversity. The analysis provides clear evidence that biodiversity is not being adequately addressed in EIA studies undertaken in Iran, and some of the studied countries. So, the impacts on biodiversity were not being adequately addressed and that functional biodiversity, in particular, was inadequately assessed. The results show that there are less consideration about biodiversity in Iranian EIA Guidelines (32%) comparing to Bangladesh and Bhutan (50%), Pakistan and Nepal (41%) , but more than India (14%) and Seri Lanka (9%). For optimizing the role and importance of biodiversity concerns in EIA procedures of Iran, structural and institutional recommendations provided on those aspects of biodiversity that should be addressed in EIA. The recommendations should be used for the preparation of guidelines for integration of biodiversity in Iranian EIA.
https://jne.ut.ac.ir/article_29171_42691069a436de3773411ee2ea5cc24d.pdf
ارزیابی اثرگذاریهای زیستمحیطی
تنوع زیستی
کنواسیون تنوع زیستی و شیوه نامه
Biodiversity
Convention of Biodiversity
Environmental Impact Assessment
Guidelines
per
دانشکده منابع طبیعی
نشریه محیط زیست طبیعی
2008-7764
2423-7817
2010-06-22
63
2
197
209
29172
ارزیابی تغییرات جامعه پرندگان انگل تولیدمثلکننده و میزبان آنها در طول گرادیان "حاشیه به مرکز " در جنگلهای استوایی مالزی
Brood Parasite Birds Community Changes and Their Hosts Along an Edge-interior Gradient in a Tropical Forest, Malaysia
حسین وارسته مرادی
hvarasteh2009@yahoo.com
1
استادیار دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
به رغم وجود خطر فزاینده پدیده انگل تولیدمثلی در پرندگان مناطق معتدله در حاشیه جنگل، آمار ودادههای چندانی از وجود این پدیده در حاشیه جنگلهای استوایی وجود ندارد. در این تحقیق تغییرات جمعیت خانواده کوکوها ( به عنوان انگل)، گونههای میزبان و متغیرهای زیست محیطی در طول گرادیان "حاشیه به مرکز" جنگل در مالزی مورد بررسی قرار گرفت. مشاهده مستقیم پرندگان و متغیرهای زیست محیطی شامل ساختار رویشی و مشخصههای خرد اقلیمی در 105 نقطه نمونهبرداری به شعاع 25 متر صورت پذیرفت. بیشترین تغییرات دیده شده در جامعه پرندگان میزبان- انگل در حدفاصل حاشیه تا 400 متری داخل جنگل دیده شد. بر پایه همبستگی بین پرندگان و مشخصههای زیستگاهی، سه گروه عمده از پرندگان قابل تفکیک از یکدیگرند. اولین گروه، شامل کوکوی هندی (Cuculus micropterus) و کوکوی محزون (Surniculus lugubris) همبستگی مثبتی با فراوانی برخی گونههای لیکوی ویژه حاشیه جنگل مانند لیکوی سینه راه راه( Macronous gularis) و لیکوی پشت کرکی (Macronous ptilosus) در فاصله 200-25 متری از حاشیه جنگل داشتند. گروه دوم شامل کوکوی بوجانگا (Surniculus lugubris) و کوکوی سرخ (Cacomantis sonneratii) همبستگی مثبتی را با فراوانی بوجانگای بزرگ (Dicrurus paradiseus) در فاصله 400 متری از حاشیه جنگل نشان داد. گروه سوم شامل کوکوی شکم سیاه (Phaenicophaeus diardi) و کوکوی شکم بلوطی (sumatranus Phaenicophaeus) و کوکوی نوک سبز (Phaenicophaeus tristis) هیچ نوع همبستگی قابل ملاحظهای را با فاصله از حاشیه جنگل نشان ندادند. این حقیقت که حاشیه جنگل جمعیت بالایی از پرندگان انگل تولیدمثلی را در مقایسه با داخل جنگل دارد عامل مهمی برای نگرانی است. بنابراین حفاظت از عرصههای جنگلی بزرگ با نسبت کمتری از حاشیه جنگل توصیه می شود.
Although host species generally face increased risk of brood parasitism in fragmented temperate landscapes and forest edge, little information exists to assess such risks in tropical birds. We studied how Cuculidae species populations, host species population, and micro-environmental variables changed along an edge-to-interior gradient in Peninsular Malaysia. Bird observations and environmental variables, including vegetation structure and microclimatic measurements were made within a 25 m radius of each of 105 sampling points. The most pronounced changes in host-brood parasite bird community occurred within 400 m of the forest edge. Based on bird-habitat associations along the edge-interior gradient, three groups of birds were distinguished. The first group, including Indian Cuckoo and Plaintive Cuckoo, was positively correlated with abundance of some edge specialist babblers such as Striped Tit-babbler and Fluffy-backed Tit-babbler at 25-200 m from the forest edge. The second group, including Drongo Cuckoo and Banded bay Cuckoo, showed positive correlation with the abundance of Greater Racket-tailed Drongo and Lesser Racket-tailed Drongo at 400 m from the forest edge. The third group, including Rufous-bellied Malkoha, Black-bellied Malkoha, and Green-billed Malkoha, did not show any detectable correlation with distance from the edge. The fact that the forest edge has a high population of brood parasites compare to the interior is cause for concern. From conservation perspective, protection of large lowland forest remnants with a low proportion of edge is recommended.
https://jne.ut.ac.ir/article_29172_9375aae8dd0b753a7d8af41adcefc1cd.pdf
اثر حاشیهای
انگل تولیدمثلی
تجزیه جامعه
جنگل های استوایی
کوکوها
مالزی
Brood parasitism
Community analysis
Cuculidae
edge effect